گريز
گريز عبارت است از رفع تنش از راهِ ناديده گرفتن وضعيت مطلوب و حفظ وضعيت موجود. در اين حالت ساختار بر كاركرد و رخداد بر كنش چيره مىشوند.
هدف نهایى سيستم از سازماندهى فرآيندها آن است كه بر تنش غلبه كند. رفع تنش از دو راه ممكن است.
چنان كه گفتيم، محرك اصلى رفتارِ سيستم، تنشى است كه به جدايى وضعيت موجود از مطلوب منتهى مىشود. سيستم براى رهايى از فشار تنش بايد به شكلى وضعيت موجود و مطلوب را بر هم منطبق كند.
سادهترين راه براى اين كار، آن است كه وضعيت موجود را به عنوان مشتقى از وضعيت مطلوب در نظر بگيرد. يعنى كنشها را به عنوان تداومِ رخدادها فرض كند. در چنين شرايطى، كاركرد از كشمكش با ساختار دست بر مىدارد و به شكلى محافظهكارانه، حراست از آن را ترجيح مىدهد. چنين سيستمى، مىكوشد در نزديكى جذب كنندهاى كه در اختيار دارد باقى بماند و خطراههاش را از پرسه زدن در اطراف باز دارد. چنين سيستمى، تصويرِ وضعيت مطلوب را فداى وضعيت موجود مىكند و حفظ دومى را بر جست و جوى جسورانهى اولى ترجيح مىدهد. اين شيوهى رفع تنش را گريز مىناميم.
آشناترین مثالها در مورد گریز، به سیستمهای روانشناختی مربوط میشوند. وقتی مردم سرِ خود را با مسائلی کوچک و حاشیهای گرم میکنند، تا مشکلات بزرگ زندگی نادیده گرفته شود، وقتی برای پرهیز از رویارویی با فراز و نشیبهای زندگی به مواد مخدر پناه میبرند، و وقتی ندیدن را دیدن و نفهمیدن را بر فهمیدن ترجیح میدهند، شکلی از گریز را در سطح روانی به نمایش گذاشتهاند.