تعریف عنصر فرهنگى
عنصر فرهنگى، در ساده ترين بيان، كوچکترين مفهومى است كه درارتباطات روزانه مان با آدميان ديگر رد و بدل مى كنيم. هر پاره اى از مكالمه مان كه به كمک معنايى يکدست و منسجم مشخص شده باشد و هر پيام حركتى يا زبانى اى كه بتواند برچسب مفهومى خاصى را بپذيردنوعى عنصر فرهنگى است. هر آنچه به دستِ جامعه شناسان فرهنگ به عنوان موضوعِ مشاهده و بررسى رسميت يابد و به عنوان حاملِ معنا درزمينه ى ارتباطات انسانى ارزشِ تحليلى پيدا كند، نوعى عنصر فرهنگى است. اين عنصر مى تواند پيكره اى كلان از معانى (مانند نظام جهان شناسى كپرنيكى در عصر نوزايى) باشد يا واحدى خرد و ناچيز (مثل يک ترانه يا لطيفه).
مهمترين مشكلى كه بر سر راه تشخيص واحدى تحليل پذير در ميان اين جنگلِ انبوهِ عناصر ريز و درشتِ فرهنگى وجود دارد، همين شلوغى و لايه لايه بودنِ گيج كنندهى آن است. جنگلِ فرهنگ چنان انبوه است كه ممكن است از شدت تراكم درختان، نتوان به شكل كلى يک درختِ آن پى برد. شايد به همين دليل، پژوهشگران گوناگون، هر يک بر سطحى ويژه از عناصر فرهنگى تمركز كرده اند. متخصصان فرهنگ عاميانه، به دنبال آن عناصرى مىگردند كه در اشكال عاميانه و غيررسمى شيوع داشته باشند و از مجارى ارتباطى خصوصى تر و خودمانى تر منتقل شوند.