تقدیر و ارادهی آزاد در ادب فارسی
زنر [...] گفته [است] که فردوسی [...] در شاهنامه از [...] جبرگرایی و دوبنگراییِ زروانی پیروی کرده است.[۱] برداشتی که به نظرم آشکارا نادرست است. تأکید زنر در این مورد بر نقش برجستهی تقدیر در سرنوشت تراژیک پهلوانانی مانند سیاوش است. در حالی که اتفاقاً در همان داستانها، به صراحت و به تکرار، نقش خواست و اراده و انتخابِ کنشگران مورد تأکید قرار گرفته و فردوسی حتا بر خلاف سایر نویسندگان حماسی، سیر استدلال و شیوهی تصمیمگیری درونی پهلوانانش را نیز برای مخاطبانش شرح داده است. اشاره به بخت و سرنوشت در شاهنامه بیشتر میراثی ادبی و مردهریگِ بافت معناییِ پیرامون فردوسی است، تا نیرویی فعال و تعیینکننده در سیر حوادث. این نکته را از غیابِ کاملِ نیروهای متافیزیکی در سیر حوادث شاهنامه میتوان دریافت، و تأکیدی که فردوسی بر کردارِ خود شخصیتها و انتخابهایشان دارد.
بنابراین چنین مینماید که در دوران اسلامی دو برداشتِ زروانی و زرتشتیِ عصر ساسانی به دو شاخه از ادبیات پارسی دری دامن زده باشد. در یک سو متون کلامی و صوفیانه را داریم که بر جبرگرایی و گاه همجوهریِ نهایی شیطان و فرشتگان تأکید میکنند، و در سوی دیگر ادبیات حماسی و سنن فتوت و جوانمردی را داریم که بر ارادهی آزاد و ناسازگاری ذاتی نیکی و بدی انگشت مینهند.
- ↑ Zaehner, 1955:241.
منابع
- Zaehner, Richard Charles. Zurvan, a Zoroastrian dilemma, Oxford: Clarendon, 1955.
وکیلی، شروین. اسطورهشناسی ایزدان ایرانی، نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۱۰۷)