ثواشه و مکانمندیِ امر قدسی
ثواشه نامی است که در اوستا کمتر از ده بار به کار رفته است. ثواشه همواره با زروان و زمان همراه است[۱] و معنای آن «مکان» است. از شکل قرار گرفتن آن با وای در جملاتی که نام هر دو را در بر میگیرد، آشکار است که این واژه مترادفی برای وای دانسته میشده است. روز بیست و یکم هر ماه نیز به ثواشه/ وای اختصاص یافته بود و باز از اینجا یکسانی این دو بر میآید.[۲] اگر به منابع ودایی بنگریم، میبینیم که از روزگارانی بسیار دور پیوندی میان این دو مفهوم برقرار بوده است.
ثواشه در اوستا، همان است که در زبان سانسکریت و متون ودایی به صورت توَشتری وجود دارد که در ریگودا شصت و پنج بار به نامش اشاره شده است. هردوی این واژگان از «ثْوارتَه»ی هندوایرانی مشتق شدهاند که جا و فضا معنا میدهد. این واژه از ریشهی هندواروپایی «تْوَر/ ثْوَر» به معنای شتافتن و حرکت کردن مشتق شده است. از ردگیری بقایای این واژه در زبانهای اروپایی میتوان به دامنهی معنایی آن پی برد. این واژه همان است که به سپَش (spash) در آنگلوساکسون کهن، و space در زبان انگلیسی امروزین منتهی شده است.[۳] در زبان فارسی امروزین از همین ریشه «سپهر» را داریم که همان معنای کهنش به معنای آسمان و «فضای آسمانی» را حفظ کرده است.
تواشتری در وداها ایزدی آسمانی است که حامی هنرمندان و بهویژه نجاران دانسته میشود. نامش در سانسکریت به معنای نجار و گردونهساز است و تراشیدن چیزها و شکل دادن به اشیا بر عهدهی اوست. اوست که پیکر انسان را شکل داده است و از این روست که او را نخستزاده مینامند، چون پیش از آدمیان وجود داشته است. او حامی هنرمندان و مجسمهسازان هم هست و نمادی است که آفرینش گیتی در فضا را نشان میدهد. این موجود از کهنترین خدایان هندوایرانی است که در قرن پانزدهم پ.م نامش در عهدنامهی میتانی و هیتی نیز آمده است.
تواشتری در اساطیر هندی نقشی مرکزی بر عهده دارد. برخی او را با پرَجاپَتی آفریننده یکی میگیرند. او به خصوص به خاطر روابط خویشاوندی مهمش با سایر موجودات آسمانی اهمیت دارد. دختر او، سارانیو، همسرِ وایو است و همان کسی است که در دو مرتبه، دو جفت دوقلوی نامدار را میزاید.[۴] یکی یمه و یمی که همان جم (جمشید) و جمیگِ ایرانی هستند و نخستین انسانها دانسته میشوند، و دیگری اشوینها که ایزدان دوقلوی خورشیدی هستند و با کاستور و پولوکس یونانی و مهرِ ایرانی ارتباط دارند. تواشتری همچنین پدرِ تریسیراس هم هست که ایزدی جنگاور بود و در نبرد با ایندرَه کشته شد. تواشتری در مقام انتقام، اژدهای هولناکی به نام وْرَترَه (वृत्र) را آفرید که او نیز به دست ایندره کشته شد. بعد از آن بود که ایندره با لقبِ ورتَره- هَنَه (یعنی کشندهی ورتره) شناخته شد.[۵] این لقب همان است که در اوستایی به ورثرغنه و در نهایت به ورهرام و بهرام تبدیل شده است.
به این ترتیب تواشتری در اساطیر هندویی که شکلی دست نخوردهتر از روایتهای هندوایرانی کهن را نشان میدهد، پیوندی دوگانه با ایزدان مقیمِ اقلیمِ هوا برقرار میکرده است. از سویی دخترش با وایو که سویهی خوب و سودمندِ هوا را نشان میداده، وصلت میکند، و نخستین آدمیان و عناصری خورشیدی را ایجاد میکند. از سوی دیگر پسرش به دست ایندره به قتل میرسد.
از این داستانها بر میآید که تمایز میان وای بد و وای به در اساطیر ایرانی، شکل کهنی در دوران هندوایرانیها داشته است و تواشتری عنصری بوده که این تمایز را نمایان میکرده است. در آن روزگار انگار هوا دو نمایندهی مقتدر داشته است که تفاوت خلق و خویشان نمایان بوده، هرچند هنوز در چارچوب سنجههای اخلاقی ارزیابی نمیشدهاند. یکی وایو که به رویهی نیکوکار و سودآور و ملایمِ باد و هوا اشاره میکرده، و دیگری ایندرهی خشمگین و جنگاور که نماد توفان ویرانگر و تباهکار بوده است. تواشتری از راه دو فرزند نرینه و مادینهاش با این دو ارتباط برقرار میکند. در نتیجه دخترش مادرِ تمام آدمیان و ایزدان خورشیدی میشود، و با زایندگی و باروری پیوند میخورد، و در مقابل پسرش همچون اژدهایی زیانکار است که به دست ایندره کشته میشود.
به این شکل ایزدی که نمایندهی قدرت خلاقه و صنعتگرِ خدا بوده است، در برخورد با هوا زایندگی و مرگ پدید میآورد. دوسویه بودنِ رخسار این ایزد در دوقلو بودنِ نوادگانش (جم-جمیگ و اشوینها) به خوبی تبلور یافته است. این جمِ[۶] زندگی/ مرگ، و تولید کردن/ ویران کردن که به دو سویهی متضاد از هوا نسبت داده شده، از تجربهی مردمان آن روزگار بر میآمده است. چرا که باد میتوانسته هم آورندهی ابر و باران و سرزندگی برای زمین باشد، و هم سیلاب و آذرخش و سیل ایجاد کند و کشتزارها و خانهها را ویران نماید. این دو در قالب دو ایزدِ متفاوت، اما گاه مترادف تبلور مییافتهاند و این نیروی خلاقهی فضا بوده که هویت هریک را تعیین میکرده است.
نکتهای که در اینجا سزاوار یادآوری است، آن که تواشتری در وداها با سومَه (هوم) نیز ارتباط دارد، و این ارتباط از نوعی است که بعدها در اساطیر مربوط به مهر و جمشید اهمیت مییابد. تواشتری هندی ایزدی است که آفرینندهی گاو نخستین دانسته میشود و از این رو شباهتی به اهورامزدا در آیین زرتشتی دارد. در ضمن او کسی است که جام مقدسِ مخصوص گردآوری و اهدای سومَه (هوم) را میسازد. بنابراین با آیین اهدای اکسیر نامیرایی به خدایان ارتباط دارد،[۷] و این همان است که بعدها به جام جم تبدیل میشود.
ثواشه در اوستا، بیتردید بازماندهای از همین تواشتری است. با این تفاوت که خصلت مستقل خود را از دست داده و کاملاً در وای جذب شده است. او معمولاً با لقب «جاویدان» و «همیشگی» ستوده میشود و نامش همواره با زروان و وای همراه است. ارتباط وای/ ثواشه با میترا در اوستا نیز باقی مانده است. چنان که بارها همراه با مهر و همراهان وی ستوده میشود.[۸] این نقش در وداها هم وجود دارد. چون تواشتری هم گذشته از ارتباط خویشاوندی با ایزدان هوا، خودش نیز با آسمان و ایزدان آن مربوط است. او آفرینندهی آذرخش دانسته میشود و همان کسی است که سلاح مهم میترا یعنی وجره را بر میسازد، و این وجره همان تندر است.
کارکرد دیگرِ وای در یشتها که او را به مهر نزدیک میکند، ارتباطش با جنگ است. چون اوست که بوی جنگاوران را به روان نیکوکاران (فروشیها) میرساند و ایشان را به همراه مهر و رشن و سروش به شتافتن به میدان نبرد وا میدارد و به این ترتیب برندهی جنگ را تعیین میکند.[۹] وای همچنین با رخساری همچون جنگاوران بازنموده شده است. در رامیشت او دلیر، زرین خود، زرین تاج، زرین طوق، زرین گردونه، زرین چرخ، زرین سلاح، زرین کفش، و زرین کمر دانسته شده است.[۱۰] در سکههای کوشانی، نقش او را به صورت مردی ریشو و احتمالاً سالمند که مو و ریش بلندش در باد آشفته شده است نمایش میدادند، و نام سغدی-اش «واد» را در زیر آن مینوشتند. در یشتها، هنگامی که به محل برگزاری نیایشهایش گام میگذارد تا خواستهی نمازگزاران را روا دارد، در قالب مردی است کمربند بر میان بسته، با کمری استوار، گامهایی بلند، سینهای گشاده، تهیگاهی نیرومند، چشمانی بیآلایش، که همچون شهریاری یگانه فرود میآید.[۱۱] و جالب آن که در همین متن، او خود را نیزهی سرتیز، نیزهی پهن، و نیزهی آخته مینامند. یعنی گویی نیزه در ابتدا نماد این ایزد دانسته میشده است. به این ترتیب وای به، یا سویهی نیک باد در اوستا موجودیتی مستقل پیدا کرده و با تواشتری باستانی ترکیب شده است. در اوستا اشارهای به این که وای پدر جمشید است دیده نمیشود، ولی نقش آفریننده و زایندهی تواشتری در بعضی جاها به او نسبت داده میشود.
- ↑ مثلاً در یسنه، هات ۷۲، بند ۱۰.
- ↑ سی روزهی بزرگ و كوچك، ۲۱.
- ↑ Macdonell, 1995: 116-118.
- ↑ ریگودا، ۸، ۲۶.
- ↑ Macdonell, 1995: 116-118.
- ↑ در متن کنونی اگر مانند اینجا، منظور از جم اشاره به جمشید یا شخصیت اساطیری همتای وی نباشد، سرواژه و کوتاهی شدهی «جفت متضاد معنایی» را میرساند. برای بیشتر دانستن در مورد این مفهوم بنگرید به مقالهی «دربارهی جم» در تارنمای نگارنده (www.soshians.ir).
- ↑ Mac Donell, 1995: 116-118.
- ↑ مهر یشت، كرده ۴، بند ۱۶ و كرده ۵، بند ۲۱.
- ↑ فروردین یشت، كرده ۱۲، بندهای ۴۶-۴۸.
- ↑ رام یشت، كرده ۱۱، بند ۵۶.
- ↑ رام یشت، كرده ۱۱، بند ۵۳
منابع
- Macdonell, A. A. “Abstract Gods”, Vedic Mythology, Vedas, Motilal Banarsidass Publication, 1995.
وکیلی، شروین. اسطورهشناسی ایزدان ایرانی. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۷۹-۷۴)