حد و مرز عنصر فرهنگی با جهان پیرامون

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

دومين ويژگى عنصر فرهنگى در مقام يک سيستم، آن است كه توسط حد و مرزى قراردادى از جهان اطرافش جدا مى شود. ارتباط درونى عناصر مربوط به يک عنصر فرهنگى خاص به شكلى هستند كه انسجامی در سيستمى را به آن مى بخشند. تمايز بين نوع اين ارتباطات با روابط بين عناصر سيستم و رخدادهاى محيطى، همان چيزى است كه مرزبندى سيستم در برابر محيط را ممكن مى سازد.

پايدار ماندن اين حد و مرز در محور زمان، به آن معناست كه عنصر فرهنگى در گذر زمان تداوم مىيابد و ساختار خود را حفظ مىكند. محيط، با رويدادهاى تصادفى و بى نظم و ترتيبش، و با پويايى آشوبگونه و نامنسجم اش، زمينهاي است كه فشارى هميشگى را بر تمام سيستم هاى پيچيده وارد مى كند. از اين رو، نظم درونى هر عنصر فرهنگى همواره با خطر فروپاشى روبه روست. مقاومت عنصر فرهنگى براى پايدار ماندن و پايداري ارتباطات درونى سيستم، در نهايت، به شكست مى انجامد و سيستم فرهنگى نيز همچون هر سيستم پيچيده ى ديگرى، هميشه، زير فشار قانون دوم ترموديناميکمى شود. اما همين مجال كوتاهى كه در جريان مقاومت سيستم در برابر محيط پديد مى آيد و مهلت اندكى كه از حفظ موقتِ حد و مرزها ناشى مى شود، براى آن كه عنصر فرهنگى رفتار ويژهى خود - تعيين رفتار و همانندسازى - را به انجام رساند و توسط ما مشاهده و لمس شود كفايت مى كند.