دو نگرش متفاوت دربارهی تقدم و تأخر آیین زروان و دین زرتشتی
مجموع [...] شواهد، پژوهشگران را به دو نگرش متمایز در مورد زروان هدایت کرده است. در یک سو، نویسندگانی مانند زنر[۱] و دوشن گیمن و مری بویس اعتقاد دارند که آیین زروانی از ابتدای کار شاخهای از دین زرتشتی بوده که در فضای آزاد و مداراگرایانهی اواخر عصر هخامنشی در ایران غربی تکامل یافته و به تدریج اهمیتی بیشتر یافته و در عصر ساسانی به صورت رقیبی برای آن در آمده است.[۲] در این برداشت، تکامل آیین زروانی روندی درونی در زمینهی دین زرتشتی بوده و راهی بوده تا مسئلهی پیدایش شر را حل نماید. راه حل، فرضِ دو قلو بودنِ اهورامزدا و اهریمن و زاده شدنشان از ایزدی پیشینی بوده است. به احتمال زیاد این راه حل برای توجیه چگونگی ظهور اهریمن در صحنهی هستی، در نیمهی دوم دوران هخامنشی پیشنهاد شده باشد،[۳] و چه بسا که پیامدی از انقلاب دینی اردشیر دوم باشد.
نگرش دیگر به نیبرگ تعلق دارد که آیین زروان را دینی باستانی و کهن و پیشازرتشتی میداند که بعدها با این دین پیوند یافته[۴] و زنر نیز در آثار متأخرتر خویش به این عقیده گرویده است.[۵] برخی از پیروان دیدگاه زروانِ زرتشتی، مانند کومون و شدر، در نهایت به این نتیجه رسیدند که آیین زروانی محصول برخورد دین زرتشتی و ادیان بابلی و سریانی در ایران غربی بوده است.[۶]
با توجه به کتیبهی نوزی و کلیدی بودن مفهوم زمان در اساطیر یونانی و رومی و هندی، شکی نیست که زروان موجودی دیرینه و مقدس بوده است. یعنی مفهوم زمان از همان ابتدای کار همچون ماهیتی مقدس شناسایی شده و در ایزدکدهی اقوام آریایی جایگاهی برای خود داشته است. با این همه، بر خلاف نظر نیبرگ، چنین مینماید که زروان در آغازِ کار ایزدی مستقل و همسان با موجوداتی فعال مانند ایندره و میترا نبوده باشد. شاید چنان که الیاده حدس زده، زروان نیز مانند آسمان شکلی طردشده و منسوخ از ایزدان بسیار باستانی بوده که در میان آریاییهای کهن به مرتبهی خدای بیکاره فرو کاسته شده است.[۷] به هر صورت، این را میدانیم که زرتشت در گاهان از مفهوم زمان بسیار بهره برده و با تقسیم کردن آن به دو ردهی کرانمند و بیکرانه، هم زمان قدسی و زمینی را از هم تفکیک کرده و هم برای نخستین بار شالودهای فلسفی برای طرحریزی یک نگرش فراگیر به تاریخ را به دست داده است.
زروان –در مقام زمان- مانند وای –همچون نماد مکان- زمینه و فضایی است که اهریمن و اهورامزدا در آن با هم میجنگند. از دید زرتشت زمانِ نیک (بیکرانه) که پیش از آغاز درگیری میان این دو نیرو و تازش اهریمن وجود داشته است، با ظهور این دو نیروی هماورد به زمانِ زمینی (کرانمند) تبدیل شده است. زمان کرانمند شکلی گیتیانه و ملموس از زمان کرانمند است و دورانی مشخص و معلوم (نُه یا دوازده هزاره) را در بر میگیرد که دو ایزدِ خیر و شر همچون مهلتی برای نبرد میان خود تعیینش کردهاند. در پایان زمان، با چیرگی اهورامزدا بر اهریمن بار دیگر زمان بیکرانه احیا میشود و زمان کرانمند پایان میپذیرد. به این ترتیب کل تاریخ هستی –یعنی تاریخ گیتیِ مادی- در نگرش زرتشتی در دل زمان کرانمند جای میگیرد و غایتمندیِ هستی در چارچوبی زمانمدارانه تفسیر میگردد.
ساختار مفهوم زمان در نگرش زرتشتی به قدری پخته و پیچیده است که از قدمت زیاد گمانهزنی در مورد زمان خبر میدهد. البته نبوغ زرتشت در تدوین این چارچوب و دستیابی به فلسفهای فراگیر برای فهم کلیت تاریخ بسیار کارگشا بوده است. اما شکل بهکارگیری مفاهیم و دقت آنها نشانگر آن است که زرتشت مفهوم زمان مقدس را همچون مادهی خامی مناسب پیشاپیش در اختیار داشته است.
زروان در شکل کهن و باستانیاش، احتمالاً توان و پیچیدگی کافی برای رقابت با دستگاههای دینی پیشرفتهای مانند نگرش زرتشتی را نداشته است. شاید به این دلیل است که در تاریخ ایرانزمین نام زیادی از آن نمیشنویم، و همواره به عنوان مفهومی کلیدی در دل چارچوب زرتشتی با آن برخورد میکنیم. با این همه احتمالاً سنتهایی از فهم زمان در گوشه و کنار باقی مانده بوده که تفسیرهایی غیرراستکیشانه از نبرد زرتشتیِ خیر و شر را به دست میداده است. رستاخیز آیین زروانی در دوران ساسانی، با برجسته شدن نقش وی در ادیانی مانند آیین مانی و مزدک، و نفوذ روز افزون آن در زمینهی آیینهای عرفانی همراه بوده است. به این ترتیب زروان و وای، یعنی خدایان زمان و مکان، موجوداتی بسیار کهنسال و باستانی بودند که در دل آیین زرتشتی جذب شدند، از نظر مفهومی به استوار شدن داربست آن یاری رساندند، و در نهایت همچون شاخهای مستقل بار دیگر از دل آن بیرون آمدند و همچون فرقه و تفسیری رقیب برای نگرش رسمی عرض اندام کردند.
- ↑ زنر، ۱۳۸۴.
- ↑ Zaehner, 1940: 377-398; Duchesne-Guillemin, 1956: 108–112.
- ↑ Boyce, 1957:157-304.
- ↑ Nyberg, 1938.
- ↑ Zaehner, 1955.
- ↑ Henning, 1951; Boyce, 1957: 304–316.
- ↑ الیاده، ۱۳۷۶.
منابع
- الیاده، م. رساله در تاریخ ادیان، ترجمهى جلال ستارى، انتشارات سروش، ۱۳۷۶.
- زنر، آر. سی. زروان یا معمای زرتشتیگری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴.
- Boyce, Mary. “Some reflections on Zurvanism,” Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 19 (2), 1957.
- Henning, W. B. Zoroaster, politician or witch- doctor? Ratanbai Katrak Lectures, Oxford, 1951.
- Nyberg, H. S. Die Religionen des alten Iran, Leipzig: JC Hinrichs, 1938.
- Zaehner, Richard Charles. “A Zervanite Apocalypse,” Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 10(2), 1940.
- Zaehner, Richard Charles. Zurvan, a Zoroastrian dilemma, Oxford: Clarendon, 1955.
وکیلی، شروین. اسطورهشناسی ایزدان ایرانی. نشر شورآفرین، تهران، ۱۳۹۵ (ص ۱۱۷-۱۱۵)
نوشتههای مرتبط:
رد پای آیین زروانی در تاریخ و روایتها