ذات محافظه کار زبان
زبان، به عنوان یک نظام رمزگذار، ماهیتی ذاتاً محافظه کار دارد. عامل اصلی ای که ظهور زبان را ایجاب کرده است، رابطه ای است که من، یعنی سیستم خودمختار و خودآگاهِ روانی با محیط برقرار میکند و سه کارکرد اصلیِ شناسایی، انتخاب و کنش را راهبری مینماید. من، سیستمی است پیچیده، تکاملی و خودسازمانده که در زمینه ای آشوبزده از چیزها و رخدادها قرار گرفته است. این چیزها و رخدادها، به دلیل وابستگی شان به موقعیتهایی بغرنج و پیچیده، خصلتی یکه و منحصر به فرد دارند. هر چیز و هر رخداد در شبکه ای بسیار بغرنج از روابط با چیزها و رخدادهای دیگر قرار گرفته است و از اینروست که شگفتی و غیرمنتظره بودن در بطن آن جای دارد.
شگفتی-خوگیری
این رویکرد ساده لوحِ زبان درباره ی پدیدارها از کارکرد انضباطی آن بر می خیزد. زبان ناگزیر است تا چیزها و رخدادها را به شکلی کارآمد برچسب زند و کارآمد بودن اش در مقام نظامی انضباطی با این محک مشخص میشود که ارتباط مبتنی بر این زبان، به توافق و رفتار هماهنگِ آدمیان در سطح اجتماعی می انجامد یا خیر.
زبان، فریبی سودمند
کارکرد اصلی زبان آن است که در سطح اجتماعی، زیستجهانی مشترک را فراچشمِ اعضای یک نظام اجتماعی پدیدار سازد. اعضای یک نظام اجتماعی ناگزیرند تا در مورد ماهیت و معنای چیزها و رخدادهایی که در زمینه ی مشترکِ خود تجربه می کنند، به توافق برسند. چنانکه گفتیم، این چیزها و رخدادها به دلیل منحصر به فرد بودنِ هر یک از معناها و ویژگی خاصِ هر چیز و هر رخداد، در نهایت، ماهیتی فریب آمیز دارند؛ یعنی هر نامی که ما به هر چیز یا هر رخداد اطلاق می کنیم، در واقع، شکلی از فریب را در خود نهفته است، زیرا که امری منحصر به فرد و یگانه را به چیزی یا رخدادی تکراری، آشنا و جایگزین پذیر مبدل می سازد. اما این فریب سودمند است؛ چرا که امکان تبادل اطلاعات در مورد این چیزها و رخدادها و امکان دستیابی به توافق و کردار هماهنگ در قبالشان را برای آدمیان فراهم میسازد.