زمان از نظر لومان
لومان دیدگاه ویژه ای در مورد مفهوم زمان دارد. وی زمان را همچون عاملی در نظر میگیرد که توسط سیستمها ابداع میشود تا هماهنگی روابط درونی سیستم با رخدادهای بیرونی و محیطِ پیرامون سیستم ممکن گردد. بُعد زمانیِ معنا نیز کارکردی مشابه را بر عهده دارد. سیستمها بر مبنای رمزگذاری رخدادهایی که در گذشته تجربه کرده اند و آن را در قالب تاریخچه و حافظه ای در درون خود حفظ میکنند، شرایط زمان حال را وارسی و رمزگذاری کرده و به این ترتیب به زمانِ کنونی دست می یابند که مقدمه ی ورود به زمانِ آینده است.
شکست تقارن = زایش اطلاعات
مهمترین ویژگی ای که زمان آینده دارد نامعلوم بودن و غیرقطعی بودن اش است. به این ترتیب، زمانِ حال نقطه ای است که فرد و سیستم، در آن دست به انتخاب میزنند و از میان گزینه های رفتاریِ پیشاروی خود، یکی را انتخاب می کنند. بر مبنای این انتخاب است که آینده شکل می گیرد و جهان های موازی و محتملی که پیشاروی سیستم چیده شده اند از بین می روند تا یکی از آنها تحقق یابد. این فناشدنِ تمام حالاتِ قابل تصور برای آینده و برگزیده شدنِ یکی از آنها، همان است که در نگرش موردِ نظر ما با عنوان «شکست تقارن» نامیده میشود.
این شکست تقارن، این تمایز یافتنِ میان حالات هموزن و هم احتمالِ مربوط به آینده، با زایش اطلاعات مترادف است. به عبارت دیگر، سیستم با دست زدن به انتخاب، اطلاعاتی را در هستی تولید می کند و از میان اَشکالِ گوناگون و محتمل برای آینده، یکی را برمی گزیند و موقعیت آینده را در یک وضعیت خاص و انتخابشده تثبیت مینماید. این همان شکست تقارنی است که در کنش فعالِ درونیِ سیستم نهفته است. سیستمی که خود دست به انتخاب میزند و از میان گزینه های پیشاروی خود، یکی را، بسته به متغیرهای درونیِ خود، انتخاب می کند، در واقع، هم از سویی مشغول تولید اطلاعات است و هم از سوی دیگر با رمزگذاریِ این اطاعات در قالب یک نظام زبانی، زیستجهان خود را توسعه داده و در شکلی خاص تثبیت می کند