زن نماد ارتباط من و دیگری
از سوی دیگر، رابطه ی میان من و دیگری، یعنی رابطه ی گرم درون خانوادگی ای که به جفتگیری مربوط میشود، بیشتر بر دوش زنان استوار شده است. زنان به دلیل رابطه ی خاصی که با فرزند برقرار می کنند، شالوده ی ارتباط میان من و دیگری را برمی سازند. برخلاف مردان، زنان موجوداتی هستند که فرزند را برای مدتی در بدن خود حمل می کنند. کودکان در ابتدای کار همچون انگلی در بدن مادران می رویند و در نهایت تا سالها همچون انگلی اجتماعی در کنار مادر پرورده می شوند. از اینرو، مادران به جای خشونت ورزیدن، برای پروردنِ بدنِ جاندار تخصص یافته اند.
بدن زنان نیز چنین است، یعنی اندامهای تغذیه کننده و نگهدارنده و حفاظت ِگر بدن های دیگر در کالبدشان، تخصصی آشکار یافته است. بدن زنان، بر خلاف بدن مردان، عضلانی و درنده و متحرک نیست بلکه بدنی کوچکتر، اما برخوردار از یک پشتوانه ی غنی مواد غذایی دارند که پروردنِ جنین، زاییدنِ فرزند و پروشِ او را ممکن میسازد. از اینرو، اگر بخواهیم، به شکلی پدیدارشناسانه، تمایزی جنسی در عرصه ی زیستجهان قائل شویم رابطه ی من و جهان، که رابطه ای خشونتورزانه است، قلمروی مردانه، و رابطه ی من و دیگری، که عرصه ی آغشته به مهر و برسازندهی نهادهای خانوادگی است، عرصه ای زنانه محسوب میشود.