ساختار کمینه ای منش و انواع آن

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

براى تحليل پذير شدن منشها به عنوان سيستم هايى خودزاينده، لازم است ساختار كمينه ى آنها را مورد بررسى قرار دهيم. منظور از ساختار كمينه، حداقلى از زيرواحدهاى ساختارى و كاركردى است كه براى منش بودن يک سيستم لازم است. ساختار كمينه ى يک منش از سه بخش تشكيل يافته است:

الف) ساخت معنايى؛ كه محتواى معنايى منش را در بر مى گيرد و از مجموعه اي از نشانه هاى رمزگذار و كليدهاى واگشايى آنها تشكيل يافته است. مثلا محتواى مفهومى يک نظريه ى علمى در ساخت معنايى آن رمزگذارى مى شود.

ب) دستور؛ كه نوع تغيير رفتارىِ حامل منش را - در راستاى تكثير منش - تعيين مى كند و مى تواند به صورت صريح يا نهفته در منش حضور داشته باشد. اين بخش، در واقع، به ارزشِ اطلاعات موجود در منش (در برابر معنايش) مربوط مى شود. هر چه ارزش منش براى نيل به معنا/ قدرت/لذت/ بقا بيشتر باشد، امكان اين كه دستورِ موجود در آن براى تكثير شدنش اجرا شود بيشتر خواهد بود. دستور در بيشتر موارد به طور صريح تكثير منش را توصيه نمى كند، بلكه الگويى از رفتار را در حامل منش ايجاد مى كند كه بختِ همانندسازى منش را افزايش مى دهد. مثلا يک خبر علمى در مورد رابطه ى سرطان و اعتياد به سيگار م ىتواند نهى كنندهى استفاده از نيكوتين باشد، و هنجار شدن سيگار نكشيدن، خود دليلى باشد براى تبليغ و باور به اين كه نيكوتين سرطانزاست.

پ) قالب؛ كه در برگيرنده ى مقدار پاداشى است كه گيرنده و تكثيركننده ى منش از آن برخوردار مى شود. قالب تعيين كننده ى ارزش خودِ منش - و نه ارزش پيامدهاى رفتارى آن - است. قالب، در واقع، نوعى دستورِ مخفى است كه تكثير كردن منش را تشويق مىكند، و مى تواند منفى يا مثبت باشد. يعنى مى تواند از راه تهديد به رنج يا وعده ى لذت حاملش را به تكثير منش وادار كند. مثلا يک آزمون كه شاگردي را از ترس تنبيه والدين مجبور به حفظ كردن درس ها مى كند، يا شايعه اى كه خطرى بزرگ را پيشآگهى مى دهد، قالب منفى دارند. در مقابل جوک يا فرآورده هاي هنري قالب مثبت دارند، يعنى مستقيماً به لذت مى انجامند.

هر يک از سه زيرواحد يادشده، مى توانند بر مبناى شاخص ها و صفت هايى مورد وارسى قرار گيرند.