لوله - عضو
از ویکی زروان
اصل لوله ها
- جانداران ــ از جمله انسان ــ را در سطح زیستی، می توان شبکه ایاز لوله ها دانست که کار انتقال ماده، انرژی، و اطلاعات را به انجام می رسانند و در جریان این کار پردازش ماده (گوارش و سوخت و ساز)، انرژی (حرکت و تنفس و فتوسنتز) و اطلاعات (پردازش عصبی یا مولکولی) را به انجام می رسانند.
- لوله ها واحد پایه ی کارکردی در کالبد جانداران هستند و مسیرهایی هستند که رخدادهای زیستی را در سطوح گوناگون (بیوشیمیایی، سلولی، بافتی، اندامی، و رفتاری) سازماندهی می کنند.
- در این نگرش، عضوها و اندامها چیزی جز بخش هایی تخصص یافته و بالیده از این لوله ها نیستند. بر این مبنا، لوله ها برسازنده ی بدن، و اندامها برسازنده ی تن هستند.
عضومداری
- این باور که بدن موجود زنده از مجموعه ای از چیزها ــ عضوها ــ که بسته و مسدود و منفرد و مستقل از هم هستند، تشکیل یافته است. فهمیدن بدن به مثابه کیسه ای انباشته از واحدهای خودبسنده و متمایز و جدا جدا که روابط میانشان در مرتبه ای ثانویه نسبت به تنومندی خودشان قرار میگیرد.
تله طی نَسو
- نگریستنِ عضومدارانه به بدن، باعث میشود راهبردهای توانمندسازی، درمان و بهداشت تن به روشهایی محلی و موضعی و پراکنده تجزیه شود که بر عضوها متمرکز شدهاند. در نتیجه، من از فهم
کلیت سامانمندیِ تن باز می ماند.
راهبرد اَهوبیش
فهمِ بدن به مثابه شبکه ای در هم تنیده از لوله ها، که می توانند سازماندهی شده یا دچار اختلال شوند. دریافت این نکته که قلبم، در سطح زیستی، از جریان یافتن درست و نظاممندِ ماده و انرژی و اطلاعات در درون لوله ها برمیخیزد.
پرسش
- يک لوله دقیقاً چیست؟ آیا میتوان یک تار عضلانی، یک نورون، یک آوند گیاهی و یک کانال پروتئینی روی غشای سلول، همه را لوله دانست؟ چرا؟
- چند جور لوله داریم؟ آیا این برداشت درست است که لذت جریان یافتنِ آسان و هموارِ ماده ـ انرژی ـ اطلاعات در لوله های زیستی و رنج اختلال در این مسیر است؟
- آیا میتوان این حرف را به سایر جمهای قلبم نیز تعمیم داد؟
تمرین
- تجربه ی زیستی تان از لوله ها چیست؟
- آیا میتوانید کارکردهای زیستی ملموس و روزانهی خود را بر حسب رفتار لوله ها توصیف کنید؟