ميمون هاى ماكاک
مثال ديگر، به شواهدى از علم رفتارشناسى جانورى مربوط مى شود. شواهد به دست آمده از بررسى ميمون هاى ماكاک ژاپنى نشان مى دهد كه الگوي انتقال عناصر رفتاري در جوامع اين جانور با تكثير عناصر فرهنگى در جوامع انسانى شباهت دارد. رفتار اين ميمون ها در رشته اي از پژوهش هاى ميدانىِ گسترده و درازمدت در جزاير پراكنده ى ژاپن مورد مطالعه قرار گرفت و نتايج چشمگيرى از آنها به دست آمد
مهمترين نتيجه به تكثيرپذيرى عناصر رفتارى در اين جانوران مربوط مى شود. در يكى از جزاير مورد كاوش - موسوم به مينو- گروهى از ميمونها توانستند به طور تصادفى روش كندن ريشه هاى برنج را از زمين كشف كنند. در مدتى اندک اين رفتار در كل جمعيت ميمون هاى جزيره پراكنده گشت و موجب شبيخون زدن ميمون ها به مزارع برنج شد. در جزاير ديگرى مانند تاكاماكياما كه در همسايگى اين جزيره قرار داشت واز بسيارى از جنبه هاى بومشناختى به آن شبيه بود چنين رفتارى توسط ميمون ها كشف نشد و بنابراين مزارع برنج در آن مناطق از حمله ى اين جانوران در امان ماند.
در يک آزمايش، پژوهشگران براى ميمون هاى ساكن كناره ى يک رودخانه سيب زمينى هاى گِلى و كثيفى را هديه مى بردند. مشاهده شد كهپس از مدتى ميمون مادهاى يک ساله - كه ايمو – توانست خلاقيت به خرج داده و راهى براى شستن سيبزمينى ها در آب رودخانه بيابد. در مدت يک سال، رفتار شستن سيب زمين در ميان 90 درصد افراد هم نژاد ايمو در جزيره پراكنده شد. جالب اينكه اين سنت جديد با الگويى شبيه به آنچه در جوامع انسانى مشاهده مىشود گسترش مى يافت.
بيشترين قابليت يادگيرى در جوان هاى يک تا سه ونيم ساله ديده مى شد و ميمون هاى مسن تر و به ويژه نرها - يعنى افراد مستقر در بالاى هرم قدرت در قبايل ميمونها - مقاومت بيشترى در مقابل پذيرش اين رفتار جديد نشان مى دادند.
به زودى اين رفتار يک جهش عمده هم از خود نشان داد و در ميانميمون هاي ساكن كنار دريا هم رواج يافت. اين ميمون ها آموختند كه، بر مبناى اختراع ايمو، سيبزمينى ها را در آب دريا بشويند و به اين ترتيب نوعى شاخه زايى در ساخت رفتارى ميمونها مشاهده شد.
در ميان اين ميمون ها حتی تفاوتهاى فردى در توليد و انتقال عناصر فرهنگى نيز به انسان شبيه بود. ايمو آشكارا از ساير ميمون ها هوشمندتر بود و براى حل كردن معماهاى ديگر هم توانايى بيشترى از خود نشان میداد. در آزمون ديگرى هم كه مقدارى گندم بر روى ماسه هاى كنار آب ريخته شد ايمو توانست راهى براى جدا كردن غذا از ماسه پيدا كند. او مخلوط ماسه و گندم را در آب مى ريخت و بعد از فرو رفتن ماسه هاى سنگين، گندمهاى باقى مانده بر سطح آب را جمعآورى مى كرد و مى خورد.
اين رفتار هم به تدريج در ميان ميمون ها شايع شد.