همریختی
همريختى (Isomorphism)محصول تعميم شباهت ساختارى يا كاركردى يك سيستم به سيستمى ديگر است.
سيستم میتواند بر مبناى مشاهده و مقايسهى ساختار سيستمهایى كه در محيط قرار دارند دست به تعميم بزند. در اين حالت با تأكيد بر شباهتها و چشمپوشى از تفاوتها، شكلى از تقارن را در ميان سيستمها تشخيص مىدهد و آن را همچون دستاويزى براى عبور از جزء به كل مورد استفاده قرار میدهد. اين شباهت، همريختى ناميده میشود. همريختى ، محصول تعميم شباهت ساختارى يك سيستم به سيستمى ديگر است.
سه نوع از همريختى قابل تصور است:
الف) همريختىِ عادى هنگامى مشاهده مىشود كه ساختارِ دو سيستم در زمينهاى شباهتِ يك به يك داشته باشند. يعنى خطراهههایشان در فضاى حالت ساختارى به شكلى باشد كه با يك معادلهى ساده بتوان يكى را به ديگرى تبديل كرد. در اين شرايط معمولاً هر دو سيستم ساده هستند و عنصرى در يكى از آنها وجود دارد كه به عنوان عامل تعيين كنندهى ساختار ديگر عمل مىكند. به عنوان مثال، شباهت ساختار يك صفحهى گرامافون با موسيقیاى كه از آن ايجاد میشود، از نوع همريختى عادى است. صفحه، شيارى مارپيچى به طول 750 متر را بر روى خود دارد كه سوزن گرامافون با عبور از پستى و بلندیهاى آن ارتعاشهایى را ايجاد مىكند كه نتهاى موسيقى را تشكيل میدهند.
ب) همريختىِ غيرعادى ، نوعى از شباهت الگوهاى ساختارى است كه با معادلهاى ساده قابل تبيين نباشد. در صورتى كه ساختار دو سيستم به واسطهى زنجيرهاى پيچيده از روابط و كاركردها به هم مربوط شده باشند، آنها را داراى همريختى غيرعادى میدانند. يك مثال خوب در اين مورد، رابطهى ژنوتيپ و فنوتيپ در جانداران است. ساختار بدن يك جاندار، داراى مجموعهاى از صفتها و ويژگیهاى كلان است كه از اطلاعات ذخيره شده در ساختار ژنومِ آن ريشه گرفتهاند. با اين وجود رابطهى ساده و سرراستى ميان اين ژنها و آن ساختارها وجود ندارد. هيچ متخصص ژنتيكى نيست كه بتواند با بررسى كدهاى ژنتيكى يك نوزادِ انسان، قيافهى او را پيشبينى كند.
پ) همريختى مقياسى يا برخالى كه در آن هريك از اجزاى سيستم خواص كل را از خود نمايان میسازد. يعنى با تغيير دادن درجهى درشتنمايى مشاهداتمان، الگوهایى يكسان را در سطوح گوناگون سيستم میبينيم.
همريختى همواره در چارچوبى زمانى-مكانى استنتاج میشود. از اين روست كه ابداع چنين مختصاتى در سيستم چنين حياتى است.