نظام انضباطی و سلسله مراتب فراز
نظام انضباطی به شکلی که مورد بحث ما در این نوشتار است، بیشتر به ترکیب سطوح اجتماعی و روانی مربوط میشود؛ یعنی در دو لایه ای که پیچیده ترین نظامها و رخدادها را در «سلسله مراتب فراز» در بر میگیرد. سلسله مراتب فراز، چنانکه در نوشتارهای دیگری نشان داده ام عبارتند از چهار سطحِ زیستی، روانی، اجتماعی، و فرهنگی؛ که صورتبندی مفهوم «من» لزوماً باید در این چهار سطح به انجام برسد. هر یک از سطوح یادشده، ارزشی شناخت شناسانه و توصیفی دارند، و نه هستی شناختی. این بدان معناست که تمایزهای میان این چهار سطح، به عواملی شناختی و راهبردی بازمیگردد که به روش شناساییِ ما در مقام پژوهشگران و توصیفگران سیستمِ «من» مربوط میشود.
هر یک از چهار سطح یادشده، مجموعهای از سیستمهای تکاملیِ خودمختار، خودسازمانده، و خودزاینده را در بر میگیرد. در سطح زیستی؛ بدن ها، در سطح روانی؛ نظامهای شخصیتی، در سطح اجتماعی؛ نهادها، و در سطح فرهنگی؛ منش ها را داریم که هر یک همچون سیستم تکاملی مستقلی پویایی درونی ویژه ی خود را دارا هستند.
سیستمهایی که در هر یک از این سطوح قرار دارند بر مبنای متغیر پایه ی منحصر به فردی رفتار می کنند؛ یعنی در هر سطح از فراز، متغیر پایه ای وجود دارد که رفتار سیستم های مربوط به آن سطح را میتوان با تحلیل آن متغیر پیشبینی و وارسی نمود. در سطح زیستی؛ بقا، در سطح روانی؛ لذت، در سطح اجتماعی؛ قدرت، و در سطح فرهنگی؛ معنا است که چنین اهمیتی را دارد.