|
|
(۱۳ ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) |
سطر ۱: |
سطر ۱: |
− | الف(
| + | [[روند اجتماعى شدن]] |
− | بنيادى ترين فرآيندى كه در مورد پويايى منشها در سطح اجتماعى سراغ داريم، خودِ روند اجتماعى شدناست. اجتماعى شدن، روندى است كه در آن شبكه اى از منشهاى پايه ى لازم براى زيستن در محيط اجتماعى به كودكى كه فاقد آن است منتقل مى شود. اين منشها تضمين كننده ى تداوم مجموعه اى از رفتارهاى فردىِ نگهدارنده ى بدن -مانند شيوه ى تغذيه، دفع و... - و قواعدى براى ورود به بازي هاى بينافردىِ [[برنده-برنده]] هستند.
| + | |
| | | |
| + | :[[هنجار شدن]] |
| | | |
− | اجتماعى شدن از گره خوردن دو پديده ايجاد شده است:
| + | :[[هنجار شدگی و جبرگرايى فرهنگى]] |
| | | |
− | :'''نخست)''' آمادگى پيش تنيده و - به لحاظ عصبشناختى برنامه ريزىشده ى- مغز كودک براى يادگيرى. اين به آن معناست كه مغز نوزاد از توانايی و گرايشی شديد براى جذب منشهاي نو برخوردار است؛ توانايی و گرايشی که هرگز در طول زندگی اش با اين شدت و كارآيی تجربه نمی شود.
| + | [[نهاد متخصص انتقال منش]] |
| | | |
− | :'''دوم)''' تخصص يافتن زيرمجموعه هايى از سيستم فرهنگى كه براى انتقال سريع و آسانِ معانی پايه تخصص يافته اند.
| + | [[پیوند معنا و قدرت]] |
| | | |
| + | : [[سطوح مختلف پیوند قدرت و منشها]] |
| | | |
− | آمادگى ذهنى كودكان براى جذب و درونى كردن منشها را مى توان به خوبى در خصوصيات روانى شان رديابى كرد؛ زودباورى، تلقين پذيرى، اعتمادِ گسترده به افراد مسن تر، و كنجكاوى همگى ويژگی هايى هستند كه نشانه ى تمايل مغز كودک براى جذب منشهاى نو هستند. منشهاى نويافته، به شريک شدن كودک در تصوير ذهنى بزرگترها از هستى مى انجامد. كودک با رمزگشايى منشهايى كه دريافت مى كند، شبكه اى از معانى را در ذهن خويش بر مى سازد كه حد و مرز حوزه هاى [[من ـ دیگری - جهان|«من»، ديگرى، و جهان]] را نشانه گذارى مى كنند و [[فضای حالت مجاز|فضاى مجاز]] را در كنشهاى مربوط به هر حوزه تعيين مى نمايند. به اين شكل، روند اجتماعى شدن، به هنجار شدنِ نگرش كودک نسبت به جهان و بنابراين [[هنجارسازي]] رفتار وى مى انجامد.
| + | : [[مفصل بندى منشها با نگاه جنسیت محور]] |
| | | |
| + | : [[نهاد جنگ]] |
| | | |
− | هنجار شدن، مفهومى آمارى است. از ميان منشهاى رقيبى كه در يک جامعه در مورد يک مرجع معنايى رواج دارند يک يا معدودى از آنها
| + | : [[جنگ به منزله جذب کننده سیستم های سیاسی]] |
− | بيشترين [[تکثیرپذیری عنصر فرهنگی|قدرت تكثير]] را از خود نشان مى دهند و در سطح جمعيت فراگير مى شوند. اين منشهاى فراگير تصويرى مشابه از هستى را در ذهن ميزبانان شان ايجاد مى كنند، كردارهايی همريخت را در آنان برمی انگيزند، و آنها را از مجراى معناهايى مشترک به خود، ديگرى، و جهان متصل مى كنند؛ در نتيجه، رفتارهايى مشابه در حاملان شان بروز مى كند. اين [[فرآيند]]، توافقِ عملكردى اى را كه جامعه براى پايدار ماندن به آن نياز دارد برايش فراهم مى كند. به اين شكل، منشها در سطح جامعه شناختى منشأ اثر مى شوند و پايدارى سيستم را افزايش مى دهند.
| + | |
| | | |
| + | [[حرکت از من-دیگری به خودی-بیگانه]] |
| | | |
− | وجود هنجارهاى اجتماعى و منشهاى هنجارين در يک مجموعه ى انسانى، به معناى '''جبرگرايى فرهنگى''' نيست. هر كنشگر انسانى، به عنوان سيستمى خودسازمانده و خودزاينده، امكان انتخاب از ميان گزينه هايى متعدد را دارد، اما خود اين گزينه ها توسط مجموعه اى از منشهاى معناكننده ى هستى تعيين مى شوند. [[فضاى حالت]] رفتارى فرد، يعنى دامنه اى كه در آن اختيار و [[درجه آزادی|آزادى عمل]] دارد، توسط اين منشها توليد مى شود. به اين ترتيب، سپهر منشها از سويى امكان انتخاب و آزادى عمل را براى كنشگر انسانى فراهم مى آورد و از سوى ديگر با تعيين كردن [[حد و مرز عنصر فرهنگی با جهان پیرامون|حد و مرزى]] براى اين امكان، حوزه هايى از رفتارِ تعريف نشده، ناشايسته، ياغيرمجاز را هم در وى مهار مى نمايد.
| + | : [[نقش اقتصاد در منش خودی-بیگانه]] |
| | | |
| + | :[[جنگ نمادهای رمزگذاری امر مقدس]] |
| | | |
− | فشارهايى كه از سوى نظام هاي تنبيه و تشويق اجتماعى بر فرد اعمال مى شوند و شبكه اى از منشها كه به دنبال روند اجتماعى شدن در ذهن وى رسوب مى كنند، باعث مى شوند تا در شرايط عادى و به طور آمارى منشهاى خاصى را بپذيرد و بر آن مبنا عمل كند. اين گزاره تنها ارزش آمارى دارد و به آن معنا نيست كه شبكه ى منشها و روند اجتماعى شدن رفتار فرد را تعيين مى كنند. آنچه رخ مى دهد، ترسيم حدود مجازِ فضاى
| + | : [[عصر استعمار؛ دوران طلایی منش خودی-بیگانه]] |