درست ـ نادرست: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۱۲ ویرایش میانی توسط ۲ کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
[[دانا ـ نادان]] ، [[راست ـ دروغ]] ، [[نیک ـ بد]] ، [[زشت ـ زیبا]]  
+
'''کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی):'''
 +
<br />
 +
[[دانا ـ نادان]]  
 +
<br />
 +
[[راست ـ دروغ]]  
 +
<br />
 +
[[نیک ـ بد]]  
 +
<br />
 +
[[زشت ـ زیبا]]  
 +
 
  
 
==='''اصل حقیقت'''===  
 
==='''اصل حقیقت'''===  
:ارتباط میان من و جهان به زایش '''حقیقت''' منتهی میشود. حقیقت پیکره ای از منشها و ساختاری از مفاهیم و روابط میانشان است که بازنمایی زیستجهان را به صورت مجموعه ای قانونمند، شفاف و منظم از رخدادها و چیزها ممکن میسازد. حقیقت برسازنده ی ساختارهای شناختی اصلی آدمیان ــ مانند علم، دستگاه های دانایی، و فنآوری ــ است و بر محور جمِ درست/ نادرست سازمان یافته است. نظام
+
* ارتباط میان [[من]] و [[من ـ دیگری - جهان|جهان]] به زایش '''حقیقت''' منتهی می شود.  
حقیقت بر مبنای ارزیابی ارتباط گزاره ها و مفاهیم با حقیقت بیرونی شکل گرفته است و عناصر پایه ی مورد ارزیابی اش مفاهیم و گزاره هایی هستند که در ارتباطشان با حقیقت بیرونی و کارآمدیِ فنآورانه سنجیده میشوند.  
+
* '''حقیقت''' پیکره ای از [[منش]] ها و [[ساختار]] ی از مفاهیم و [[روابط]] میانشان است که [[بازنمایی]] [[زیستجهان]] را به صورت مجموعه ای قانونمند، شفاف و منظم از [[رخداد]]ها و [[چیز]]ها ممکن میسازد.  
 +
* '''حقیقت برسازنده ی ساختارهای شناختی اصلی آدمیان''' ــ مانند علم، دستگاه های دانایی، و فنآوری ــ '''است''' و بر محور [[جمِ]] درست/ نادرست سازمان یافته است.  
 +
* نظام حقیقت بر مبنای ارزیابی ارتباط گزاره ها و مفاهیم با حقیقت بیرونی شکل گرفته است و عناصر پایه ی مورد ارزیابی اش مفاهیم و گزاره هایی هستند که در ارتباطشان با حقیقت بیرونی و کارآمدیِ فنآورانه سنجیده می شوند.
  
  
 
==='''تقديس حقیقت'''===  
 
==='''تقديس حقیقت'''===  
:باور به اینکه حقیقت به امری عینی و واقعی و بیرونی ارجاع میدهد و بنابراین نظام شناختی ما بازگوکننده و منعکس کننده ی واقعیتی مطلق و تغییرناپذیر است. ایمان به اینکه حقیقت پیوندی دایمی و ناشکستنی و استوار با قطبِ درستی/ راستی/ روایی )در برابر نادرستی/ اشتباه/ خطا( برقرار میکند.
+
* باور به اینکه حقیقت به امری عینی و واقعی و بیرونی ارجاع میدهد و بنابراین نظام شناختی ما بازگوکننده و منعکس کننده ی واقعیتی مطلق و تغییرناپذیر است.  
 +
* ایمان به اینکه حقیقت پیوندی دایمی و ناشکستنی و استوار با قطبِ درستی/ راستی/ روایی (در برابر نادرستی/ اشتباه/ خطا) برقرار میکند.
  
  
 
==='''طرد حقیقت'''===  
 
==='''طرد حقیقت'''===  
:تأکید بر ناکامی های محلی و موضعی نظام شناختی برای پاسخگویی به پرسشهای غایی، و باور به این که کل دستگاه حقیقت امری دروغین و ناکارآمد و فریب آمیز است. ناامیدی از اینکه نظام شناختی بتواند هیچ چیزی در مورد واقعیت بیرونی هستی به ما بگوید.
+
* تأکید بر ناکامی های محلی و موضعی نظام شناختی برای پاسخگویی به پرسشهای غایی، و باور به این که کل دستگاه حقیقت امری دروغین و ناکارآمد و فریب آمیز است.  
 +
* ناامیدی از اینکه نظام شناختی بتواند هیچ چیزی در مورد واقعیت بیرونی هستی به ما بگوید.
  
  
 
==='''تله ی تعصب'''===  
 
==='''تله ی تعصب'''===  
:باور به تقدیس حقیقت به مقاومت در برابر بازبینی آرا و اندیشه ها، گریز از تنشهای معنایی و چسبیدن به گزاره های راست پنداشته شده منتهی میشود. نظام حقیقت به امری [[فرارونده]] و نقدناپذیر و بنابراین ایستا و راکد و تغییرناپذیر تبدیل میشود که از سازگاری با پویایی طبیعی [[مهروند]] عاجز است
+
* باور به تقدیس حقیقت به مقاومت در برابر بازبینی آرا و اندیشه ها، [[گریز]] از [[تنش]]های معنایی و چسبیدن به گزاره های راست پنداشته شده منتهی میشود.  
 
+
* نظام حقیقت به امری [[فرارونده]] و نقدناپذیر و بنابراین [[ایستا]] و راکد و تغییرناپذیر تبدیل میشود که از [[سازگاری]] با [[پویایی]] طبیعی [[مهروند]] عاجز است
  
===تله ی سردرگمی===
 
:باور به طرد حقیقت به استفاده نکردن از دستگاههای شناختی و پایبند نبودن به حقیقت های در دسترس منتهی میشود. از این رو، من از بازنمایی جهان خارج و رفتارِ درست در برابر آن باز میماند و میکوشد تا با تکرار نسبی بودن حقیقت و تأکید افراطی بر ساختگی بودن نظام های شناختی، ناکامی خود در تسلط بر آنها و بهره مندی از آن را توجیه کند.
 
  
 +
==='''[[تله]] ی سردرگمی'''===
 +
* باور به طرد حقیقت به استفاده نکردن از دستگاه های شناختی و پایبند نبودن به حقیقت های در دسترس منتهی میشود.
 +
* از این رو، [[من]] از [[بازنمایی]] جهان خارج و رفتارِ درست در برابر آن باز میماند و میکوشد تا با [[تکرار]] [[نسبی بودن]] حقیقت و تأکید افراطی بر ساختگی بودن نظام های شناختی، ناکامی خود در تسلط بر آنها و بهره مندی از آن را توجیه کند.
  
===راهبرد چیستا===
 
:بهره جوییِ تمام و کمال از نظام دانایی و استفاده ی همه جانبه از نظامهای شناختی، بدون فراموش کردن نسبیت و تکاملی بودن محتوای آن. پایبندی به حقیقت همچون امری آفریده ی خویشتن اما ضروری و ارزشمند که در هر لحظه نزدیکترین تخمین از هستی بیرونی را به دست میدهد. ایستادن در میانه ی دو طیف متعصب و سردرگم، و حفظ چابکی و چالاکی دستگاه شناختی، در عینِ استوار ساختن
 
موضع و موقعیت خویش در اندرون آن.
 
  
 +
==='''[[راهبرد]] [[چیستا]]'''===
 +
* بهره جوییِ تمام و کمال از نظام دانایی و استفاده ی همه جانبه از نظام های شناختی، بدون فراموش کردن نسبیت و تکاملی بودن محتوای آن.
 +
* پایبندی به حقیقت همچون امری آفریده ی خویشتن اما ضروری و ارزشمند که در هر لحظه نزدیکترین تخمین از هستی بیرونی را به دست میدهد.
 +
* ایستادن در میانه ی دو طیف متعصب و سردرگم، و حفظ چابکی و چالاکی دستگاه شناختی، در عینِ استوار ساختن موضع و موقعیت خویش در اندرون آن.
  
  
سطر ۳۹: سطر ۵۴:
 
* دستگاه شناختی خودتان را صورتبندی و تصریح کنید. یعنی گزاره های مرکزی و اصول موضوعه و عناصر حاشیه ای آن را استخراج کرده و شیوه ی چفت و بست شدنشان به هم را تشخیص دهید.  
 
* دستگاه شناختی خودتان را صورتبندی و تصریح کنید. یعنی گزاره های مرکزی و اصول موضوعه و عناصر حاشیه ای آن را استخراج کرده و شیوه ی چفت و بست شدنشان به هم را تشخیص دهید.  
 
* آیا در نظام حقیقتی که بدان باور دارید ناسازه و تعارض منطقی می بینید؟
 
* آیا در نظام حقیقتی که بدان باور دارید ناسازه و تعارض منطقی می بینید؟
 +
[[File:21.JPG|center]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۲۹

کلیدواژه‌های خویشاوند (مفهومی):
دانا ـ نادان
راست ـ دروغ
نیک ـ بد
زشت ـ زیبا


اصل حقیقت

  • ارتباط میان من و جهان به زایش حقیقت منتهی می شود.
  • حقیقت پیکره ای از منش ها و ساختار ی از مفاهیم و روابط میانشان است که بازنمایی زیستجهان را به صورت مجموعه ای قانونمند، شفاف و منظم از رخدادها و چیزها ممکن میسازد.
  • حقیقت برسازنده ی ساختارهای شناختی اصلی آدمیان ــ مانند علم، دستگاه های دانایی، و فنآوری ــ است و بر محور جمِ درست/ نادرست سازمان یافته است.
  • نظام حقیقت بر مبنای ارزیابی ارتباط گزاره ها و مفاهیم با حقیقت بیرونی شکل گرفته است و عناصر پایه ی مورد ارزیابی اش مفاهیم و گزاره هایی هستند که در ارتباطشان با حقیقت بیرونی و کارآمدیِ فنآورانه سنجیده می شوند.


تقديس حقیقت

  • باور به اینکه حقیقت به امری عینی و واقعی و بیرونی ارجاع میدهد و بنابراین نظام شناختی ما بازگوکننده و منعکس کننده ی واقعیتی مطلق و تغییرناپذیر است.
  • ایمان به اینکه حقیقت پیوندی دایمی و ناشکستنی و استوار با قطبِ درستی/ راستی/ روایی (در برابر نادرستی/ اشتباه/ خطا) برقرار میکند.


طرد حقیقت

  • تأکید بر ناکامی های محلی و موضعی نظام شناختی برای پاسخگویی به پرسشهای غایی، و باور به این که کل دستگاه حقیقت امری دروغین و ناکارآمد و فریب آمیز است.
  • ناامیدی از اینکه نظام شناختی بتواند هیچ چیزی در مورد واقعیت بیرونی هستی به ما بگوید.


تله ی تعصب

  • باور به تقدیس حقیقت به مقاومت در برابر بازبینی آرا و اندیشه ها، گریز از تنشهای معنایی و چسبیدن به گزاره های راست پنداشته شده منتهی میشود.
  • نظام حقیقت به امری فرارونده و نقدناپذیر و بنابراین ایستا و راکد و تغییرناپذیر تبدیل میشود که از سازگاری با پویایی طبیعی مهروند عاجز است


تله ی سردرگمی

  • باور به طرد حقیقت به استفاده نکردن از دستگاه های شناختی و پایبند نبودن به حقیقت های در دسترس منتهی میشود.
  • از این رو، من از بازنمایی جهان خارج و رفتارِ درست در برابر آن باز میماند و میکوشد تا با تکرار نسبی بودن حقیقت و تأکید افراطی بر ساختگی بودن نظام های شناختی، ناکامی خود در تسلط بر آنها و بهره مندی از آن را توجیه کند.


راهبرد چیستا

  • بهره جوییِ تمام و کمال از نظام دانایی و استفاده ی همه جانبه از نظام های شناختی، بدون فراموش کردن نسبیت و تکاملی بودن محتوای آن.
  • پایبندی به حقیقت همچون امری آفریده ی خویشتن اما ضروری و ارزشمند که در هر لحظه نزدیکترین تخمین از هستی بیرونی را به دست میدهد.
  • ایستادن در میانه ی دو طیف متعصب و سردرگم، و حفظ چابکی و چالاکی دستگاه شناختی، در عینِ استوار ساختن موضع و موقعیت خویش در اندرون آن.


پرسش

  • چرا رویکرد »«طرد حقیقت» همواره در تاریخ اندیشه به صورت آرا و نظریاتی حاشیه ای وجود داشته و هیچ فنآوری، دستگاه نظری یا چارچوب فکری منظمی را پدید نیاورده است؟
  • چرا تمام نظریه ها و آرا در نهایت در سیر تکامل اجتماعی خود به سوی تعصب گرایش می یابند؟
  • شیوه ی اتصال نظام های شناختی و منش های حامل آنها با جمِ «معنا ـ پوچی» چیست؟
  • آیا میتوان تکامل و دگرگونی نظامهای علمی و شناختی را با تحلیل منشها و پویایی معنای حمل شده توسطشان توجیه کرد؟
  • حقیقت چه ارتباطی با قدرت، لذت و بقا برقرار میکند؟


تمرین

  • دستگاه شناختی خودتان را صورتبندی و تصریح کنید. یعنی گزاره های مرکزی و اصول موضوعه و عناصر حاشیه ای آن را استخراج کرده و شیوه ی چفت و بست شدنشان به هم را تشخیص دهید.
  • آیا در نظام حقیقتی که بدان باور دارید ناسازه و تعارض منطقی می بینید؟
21.JPG