رندی - عیاری: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(راهبرد عیار)
سطر ۱: سطر ۱:
 
==='''اصل آينه'''===  
 
==='''اصل آينه'''===  
 
بودن در میدان میتواند دو شکل به خود بگیرد:
 
بودن در میدان میتواند دو شکل به خود بگیرد:
 +
<br />
 +
 
'''عیاری''': عبارت است از چابکانه پیمودن [[میدان]] و حضور در نقطه ی درست از میدان. این کار با شناخت میدان و انجام '''«کردار بهینه»''' ممکن میشود.
 
'''عیاری''': عبارت است از چابکانه پیمودن [[میدان]] و حضور در نقطه ی درست از میدان. این کار با شناخت میدان و انجام '''«کردار بهینه»''' ممکن میشود.
 +
<br />
 +
 
'''رندی''': عبارت است از جسورانه وارد شدن به بخشهای فراموش شده یا نادیده انگاشته شده از میدان، و در نتیجه دستیابی به بخش های شگفت انگیز و '''منابع''' ناشناخته ی نهفته در میدان. رندی با دگردیسی بنیادین [[انگاره]] و [[خودانگاره]] همراه است.  
 
'''رندی''': عبارت است از جسورانه وارد شدن به بخشهای فراموش شده یا نادیده انگاشته شده از میدان، و در نتیجه دستیابی به بخش های شگفت انگیز و '''منابع''' ناشناخته ی نهفته در میدان. رندی با دگردیسی بنیادین [[انگاره]] و [[خودانگاره]] همراه است.  
  
سطر ۸: سطر ۱۲:
  
 
حضورِ تمام، رندانه و عیارانه در میدان، به [[چیرگی]] میانجامد، و [[سلطه]] را با رفع نیاز بدان، از میان می برد. این شکل از حضور، به معنای آن است که من در مرکز میدان جای گیرد، و این همان نقطه ای است که سلاحهای اصلی مبارزه با [[مرگ]]/ [[رنج]]/ [[ناتوانی]]/ [[پوچی]] در آن قرار دارند. شمشیر، نیزه و کمان همواره در مرکز میدان هستند. هنگامی من در مرکز میدان قرار میگیرد که خود مرکزی نیرومند داشته باشد، و به این ترتیب میدان را در پیرامون خویش ترشح کند.  
 
حضورِ تمام، رندانه و عیارانه در میدان، به [[چیرگی]] میانجامد، و [[سلطه]] را با رفع نیاز بدان، از میان می برد. این شکل از حضور، به معنای آن است که من در مرکز میدان جای گیرد، و این همان نقطه ای است که سلاحهای اصلی مبارزه با [[مرگ]]/ [[رنج]]/ [[ناتوانی]]/ [[پوچی]] در آن قرار دارند. شمشیر، نیزه و کمان همواره در مرکز میدان هستند. هنگامی من در مرکز میدان قرار میگیرد که خود مرکزی نیرومند داشته باشد، و به این ترتیب میدان را در پیرامون خویش ترشح کند.  
 +
  
  
سطر ۱۴: سطر ۱۹:
  
  
===تله ی از خود بیگانگی===  
+
 
 +
==='''تله ی از خود بیگانگی'''===  
 
من به دلیل اعتماد نداشتن به [[شایستگی]] اخلاقی خود، تابع نظام اخلاقی [[فرامن]] میشود، که در بهترین حالت قواعدش نامفهوم و مبهم و ناگزیده، و در بدترین حالت قوانینش [[نادرست]] و غیراخلاقی است.  
 
من به دلیل اعتماد نداشتن به [[شایستگی]] اخلاقی خود، تابع نظام اخلاقی [[فرامن]] میشود، که در بهترین حالت قواعدش نامفهوم و مبهم و ناگزیده، و در بدترین حالت قوانینش [[نادرست]] و غیراخلاقی است.  
 +
  
  
سطر ۲۹: سطر ۳۶:
  
 
: '''ج)‌ حضور:''' همان ورود به میدان دیگری، «دیدن» وی و دگرگون ساختن شکل هستی از مجرای اثرگذاری بر دیگری است.
 
: '''ج)‌ حضور:''' همان ورود به میدان دیگری، «دیدن» وی و دگرگون ساختن شکل هستی از مجرای اثرگذاری بر دیگری است.
 +
 +
  
 
==='''پرسش'''===
 
==='''پرسش'''===

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۵

اصل آينه

بودن در میدان میتواند دو شکل به خود بگیرد:

عیاری: عبارت است از چابکانه پیمودن میدان و حضور در نقطه ی درست از میدان. این کار با شناخت میدان و انجام «کردار بهینه» ممکن میشود.

رندی: عبارت است از جسورانه وارد شدن به بخشهای فراموش شده یا نادیده انگاشته شده از میدان، و در نتیجه دستیابی به بخش های شگفت انگیز و منابع ناشناخته ی نهفته در میدان. رندی با دگردیسی بنیادین انگاره و خودانگاره همراه است.


این دو تنها هنگامی ممکن میشوند که با تمامیت همراه باشند، که عبارت است از حضور بی نقص و تام و تمام در میدان. این کار با مجهز بودن به دستگاهی اخلاقی ممکن میشود که رابطه ی من و عناصر زیستجهان را به درستی صورتبندی کند و داوری را بر قضاوت برتری دهد.

حضورِ تمام، رندانه و عیارانه در میدان، به چیرگی میانجامد، و سلطه را با رفع نیاز بدان، از میان می برد. این شکل از حضور، به معنای آن است که من در مرکز میدان جای گیرد، و این همان نقطه ای است که سلاحهای اصلی مبارزه با مرگ/ رنج/ ناتوانی/ پوچی در آن قرار دارند. شمشیر، نیزه و کمان همواره در مرکز میدان هستند. هنگامی من در مرکز میدان قرار میگیرد که خود مرکزی نیرومند داشته باشد، و به این ترتیب میدان را در پیرامون خویش ترشح کند.


هنجارزدگی

قواعد اخلاقی و قوانین حاکم بر زمینه ی ارتباط من و دیگری باید لزوماً هنجارین باشند، وگرنه تضمینی برای رعایت اخلاق در دستگاهی خودساخته وجود ندارد


تله ی از خود بیگانگی

من به دلیل اعتماد نداشتن به شایستگی اخلاقی خود، تابع نظام اخلاقی فرامن میشود، که در بهترین حالت قواعدش نامفهوم و مبهم و ناگزیده، و در بدترین حالت قوانینش نادرست و غیراخلاقی است.


راهبرد عیار

سه فن مقدماتی برای بودن با دیگری در میدان وجود دارد:

الف)‌ اشارت: عبارت است از اهدای معنا یا منشی به دیگری، به شکلی غیرمستقیم و با این هدف و فرجام که قلبم وی را افزون کند.


ب)‌ بشارت: عبارت است از یاری به دیگری برای گشودن میدان خویش، این کار تنها با شریک شدن در میدان وی ممکن میشود.


ج)‌ حضور: همان ورود به میدان دیگری، «دیدن» وی و دگرگون ساختن شکل هستی از مجرای اثرگذاری بر دیگری است.


پرسش

  • تبار واژگان و فنون یادشده را در ادبیات صوفیه و عرفان ایرانی ردیابی کنید.


تمرین

  • میدان خود را گسترش دهید، در میدان خویش باشید،
  • فنون پایه ی ارتباط با دیگری و من را در میدان خویش تجربه کنید و چیرگی را در اندرکنش خویش از غلبه متمایز سازید