اهمیت سوژه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
<br /> | <br /> | ||
− | '''دوم''' آن که کل نظام دانایی بر محور همین سوژه سازمان یافته اسـت. جایگاه مرکزی سوژه در [[فضای حالت]] دانایی از سویی، میتواند با نگـاهی کـانتی همچون ضرورتی شناختی و پیامدی طبیعی از محوریت سوژه شناسـنده جلـوه کند. از سوی دیگر، میتوان آن را از نگاهی نیچـه ای، همچـون وابسـتگی تمـام انواع دانایی به اموری غیرعقلانی و غیرمنطقی مانند [[میـل]] و منـافع و [[بقـا]] تلقـی | + | '''دوم''' آن که کل نظام دانایی بر محور همین سوژه سازمان یافته اسـت. جایگاه مرکزی سوژه در [[فضای حالت]] دانایی از سویی، میتواند با نگـاهی کـانتی همچون ضرورتی شناختی و پیامدی طبیعی از محوریت سوژه شناسـنده جلـوه کند. از سوی دیگر، میتوان آن را از نگاهی نیچـه ای، همچـون وابسـتگی تمـام انواع دانایی به اموری غیرعقلانی و غیرمنطقی مانند [[میـل]] و منـافع و [[بقـا]] تلقـی کرد، که آنها نیز از [[ناخودآگاه]] سوژه تراوش میکند. |
− | کرد، که آنها نیز از [[ناخودآگاه]] سوژه تراوش میکند. | + | |
<br /> | <br /> | ||
− | به این ترتیب، سوژه محوری است که الگوی سازماندهی تمام اشکال دیگـر دانایی را تعیین میکند. جایگاه سوژه نـه تنهـا در قـالبی جغرافیـایی، بلکـه بـه مفهومی کـارکردی نیـز در مرکـز [[فضـای حالـت]] دانـایی قـرار دارد. بسـیاری از | + | به این ترتیب، سوژه محوری است که الگوی سازماندهی تمام اشکال دیگـر دانایی را تعیین میکند. جایگاه سوژه نـه تنهـا در قـالبی جغرافیـایی، بلکـه بـه مفهومی کـارکردی نیـز در مرکـز [[فضـای حالـت]] دانـایی قـرار دارد. بسـیاری از دگرگونی های بزرگ در تاریخ دانش، فروپاشـی های دوران سـاز در سرمشـقه ای شناختی و سر بر کشیدن چارچوبهای نو مدیون '''دگرگونی در برداشـت مـن از من''' بوده است. |
+ | <br /> |
نسخهٔ ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۶
سوژه به دو دلیل بیش از سایر موضوع های شناسایی اهمیت دارد.
نخست آن که در مورد این موضوع خـاص، شناسـنده و موضـوع شناسـایی بـا هـم یگانـه میشوند و بنابراین نوع شناخت درباره ی سوژه ماهیت سوژه را دگرگون میکند و امری شناختشناسانه به این ترتیب ردپایی هستی شناختی از خـود بـر جـای میگذارد.
دوم آن که کل نظام دانایی بر محور همین سوژه سازمان یافته اسـت. جایگاه مرکزی سوژه در فضای حالت دانایی از سویی، میتواند با نگـاهی کـانتی همچون ضرورتی شناختی و پیامدی طبیعی از محوریت سوژه شناسـنده جلـوه کند. از سوی دیگر، میتوان آن را از نگاهی نیچـه ای، همچـون وابسـتگی تمـام انواع دانایی به اموری غیرعقلانی و غیرمنطقی مانند میـل و منـافع و بقـا تلقـی کرد، که آنها نیز از ناخودآگاه سوژه تراوش میکند.
به این ترتیب، سوژه محوری است که الگوی سازماندهی تمام اشکال دیگـر دانایی را تعیین میکند. جایگاه سوژه نـه تنهـا در قـالبی جغرافیـایی، بلکـه بـه مفهومی کـارکردی نیـز در مرکـز فضـای حالـت دانـایی قـرار دارد. بسـیاری از دگرگونی های بزرگ در تاریخ دانش، فروپاشـی های دوران سـاز در سرمشـقه ای شناختی و سر بر کشیدن چارچوبهای نو مدیون دگرگونی در برداشـت مـن از من بوده است.