رستم: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «رستم، بی تردید بزرگترین پهلوان ایرانی و به تعبیري که در این نوشتار به دست خوا...» ایجاد کرد)
 
 
(۲۰ ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
رستم، بی تردید بزرگترین پهلوان ایرانی و به تعبیري که در این نوشتار به دست خواهم داد، بزرگترین [[ابرپهلوان]] ایرانی و یکی از مسئله برانگیزترین و پیچیده ترین شخصیت هاي اساطیري در سطح تمام تمدنهاست. داستانهاي منسوب به وي بخش عمده ي [[شاهنامه]] را در بر می گیرد و ارجاع هاي بسیاري که در دوهزار سال گذشته به وي صورت گرفته وي را به مرتبه ي نمادي عام براي سنت سلحشوري و پهلوانی برکشیده است. در اینجا، بدون اینکه بخواهم وارد جزئیات ماجرا شوم، تنها چارچوب عمومی داستان زندگی رستم را ترسیم می کنم. بخشی از ماجراهاي وي در جریان زندگینامه ي [[سهراب]] بیان شد و بخش دیگري را پس از این در ارتباط با [[هفت خوان]] و نبردش با [[اسفندیار]]، بیشتر مورد تحلیل قرار خواهم داد.<br />
 
رستم، بی تردید بزرگترین پهلوان ایرانی و به تعبیري که در این نوشتار به دست خواهم داد، بزرگترین [[ابرپهلوان]] ایرانی و یکی از مسئله برانگیزترین و پیچیده ترین شخصیت هاي اساطیري در سطح تمام تمدنهاست. داستانهاي منسوب به وي بخش عمده ي [[شاهنامه]] را در بر می گیرد و ارجاع هاي بسیاري که در دوهزار سال گذشته به وي صورت گرفته وي را به مرتبه ي نمادي عام براي سنت سلحشوري و پهلوانی برکشیده است. در اینجا، بدون اینکه بخواهم وارد جزئیات ماجرا شوم، تنها چارچوب عمومی داستان زندگی رستم را ترسیم می کنم. بخشی از ماجراهاي وي در جریان زندگینامه ي [[سهراب]] بیان شد و بخش دیگري را پس از این در ارتباط با [[هفت خوان]] و نبردش با [[اسفندیار]]، بیشتر مورد تحلیل قرار خواهم داد.<br />
  
رستم، یکی از پهلوانانی است که به دودمان [[سام]] تعلق دارد. چنانکه پیش از این گفته شد در [[اوستا]]، سام، نام خانوادگی و اسم قبیله ي [[گرشاسپ]] است؛ از این رو رستم را میتوان نواده ي گرشاسپ دانست. مجملال تواریخ، چنین تبارنامه اي را براي او ذکر کرده است: رستم، پسر زال، پسر سام، پسر نریمان، پسر گرشاسف، پسر اشرط، پسر شم، پسر طورگ، پسر شیداسپ، پسر ثور، پسر تورجم، پسر جمشید
 
<br />
 
  
جالب آنکه در این تبارنامه برخلاف نمونه هاي مشابه، نامهاي مادربزرگان زیادي ثبت شده است. بر اساس گرشاسپ نامه، جمشید پس از گریختن از [[ضحاك]] با دختر شاه زابل به نام [[پريچهره]] ازدواج کرد و [[تورجم]] از او زاده شد. گرشاسف هم با دختر شاه روم ازدواج کرد و صاحب [[نریمان]] شد. سام هم با [[ماهوراج]] ازدواج کرد که دختر فرعون مصر -[[اونقیطی]]- بود. [[زال]] هم که با [[رودابه]] وصلت کرد.<br />
+
داستان زندگی رستم را میتوان به این ترتیب خلاصه کرد:
 +
===[[تولد رستم]]:===
 +
رستم از پیوند [[زال]] و [[رودابه]] و با عمل [[سزارین]] ی موفق که به یاري [[سیمرغ]] انجام شده بود، به دنیا آمد.
 +
===[[از پای درآوردن پیل سپید]]:===
 +
رستم در هشت سالگی با گرز [[سام]]، پیل سپید را از پاي درآورد.
  
سام در شاهنامه، فرزند [[نریمان]] و بنابراین نوه ي گرشاسپ است. پهلوانی بزرگ که در جریان نبردهاي نوپاي ایرانیان و تورانیان شجاعت بسیار به خرج میدهد و فرزندي به نام زال دارد که یکی از پیچیده ترین و معماگونه ترین شخصیتهاي شاهنامه است.
+
===[[گشودن دژ اسپند]]:===
<br />
+
:رستم در پوشش تاجران نمک، [[دژ اسپند]] را گشود.
  
زال با موي سپید و رویی سرخ، زاده شد و از آنجا که سام او را موجودي هیولاگونه و دیوزاده میدانست و از زاده شدنش شرمگین بود، او را به جنگلی برد و در آنجا رهایش کرد تا بمیرد، اما [[سیمرغ]] که پرندهاي گوشتخوار و عظیم بود،او را برگرفت و به آشیان خود برد و همراه با فرزندان خویش بپرورد تا آنکه زال بالید و بزرگ شد و به کودکی زیبارو و نیرومند تبدیل شد. آنگاه سام که وجدانی ناراحت داشت و از رهاکردن پسرش غمگین بود، یک بار که از کنار کوهی می گذشت، زال را در آشیان سیمرغ دید و دریافت که فرزندش به این شکلِ معجزه آسا جان سالم به در برده است. سیمرغ، زال ربه پدر بازداد و سام او را گرامی داشت و بپرورد. سام، فرزند را در این هنگام زال نامید که "پیر" و "زرد" معنا میدهد. زال،به این ترتیب، زال از ابتداي کار، زندگی خود را براساس الگوي زایش پرمخاطره آغاز کرد که ویژهي ناجی و شاه- تنها پهلوان شاهنامه است که پیر به دنیا میآید.
+
===[[برگزیدن رخش]]:===
پهلوان است. با این وجود کسی که او را تهدید میکرد، شاهی ستمگر نبود که در اختران، قیام وي را در آینده دیده باشد، بلکه
+
:رستم، [[رخش]] را که نرینه اسبی نیرومند بود، برگزید.
پدر خودش بود که از ویژگی ظاهري وي - یعنی پیرنمابودنش- شرمزده بود. خطر بزرگی که در کودکی وي را تهدید میکرد،
+
 
تعقیبِ سربازان شاه نبود، که نیروهاي طبیعیِ پنهانشده در جنگل بودند. آن حامیاي که او را نجات داد هم، مانند شاه-
+
===[[آوردن کیقباد]]:===
پهلوانان، انسانی چوپان نبود که با طبیعت در ارتباط نزدیک باشد، بلکه خود طبیعت بود که در قالب سیمرغ، تجلی یافته بود.
+
:رستم براي آوردن [[کیقباد]] به البرزکوه رفت.
به این ترتیب، زال در میان پهلوانان ایرانی جایی براي خود باز کرد و نیرومندي و خرد شگفتانگیزي که داشت در
+
 
همه جا نامبردارش کرد. آنگاه، ماجراي عشقی دلکشی میان او و شاهدخت کابل -رودابه- رخ داد و از این پیوند، رستم زاده
+
===[[دفع حمله پشنگ و افراسیاب]]:===
شد.  
+
رستم، حمله ي [[پشنگ]] و [[افراسیاب]] به ایرانزمین را دفع کرد.
رستم از همان آغاز تولد، موجودي ویژه بود. در مقام نوزاد، چندان درشت و سنگین بود که مادرش از زادنش
+
 
درماند، در نتیجه زال که روابط نزدیک خود را با سیمرغ حفظ کرده بود با راهنمایی او پهلوي رودابه را شکافت و رستم را  
+
===[[نجات دادن کیکاووس]]===
بیرون آورد و جاي زخم را دوخت. داستان زایش رستم به این روش، نخستین گزارش از یک عملِ سزارین موفق است که در  
+
:رستم از [[هفتخوان]] گذر کرد و [[کیکاووس]] را نجات داد.
آن مادر و بچه هر دو زنده ماندهاند. کهنترین گزارش که از نظر تاریخی به پیش از این بازمیگردد به روایت مورخان رومی از  
+
 
زایش یولیوس سزار مربوط است که به همین ترتیب به دنیا آمد و نام خود را به عملِ سزارین داد، اما مادرش در این بین
+
===[[کشتن جویای مازنی]]:===
درگذشت.
+
:رستم، [[جویاي مازنی]] را کشت و حکومت این قلمرو را به اولاد دشتبان داد.
رستم با سرعتی بسیار ببالید و بزرگ شد و به دلاوري سهمگین تبدیل شد. هنگامی که هشتساله بود، پیل سپید
+
 
غول پیکري از آخور گریخت و مردم را تهدید کرد و رستم که هنوز کودکی بیش نبود، گرز سام را برداشت و با آن، پیل را از
+
===[[شکست افراسیاب]]:===
پاي در آورد.
+
:رستم در [[نبرد هفت پهلوان]]، پیران و [[افراسیاب]] را شکست داد.
 +
 
 +
===[[درآمیختن با تهمینه]]===
 +
:رستم بعد از گم کردن رخش به سمنگان رفت و با [[تهمینه]] درآمیخت.
 +
 
 +
===کشتن سهراب:===
 +
:رستم، [[سهراب]] نوباوه را در نبرد کشت.
 +
===پروردن سیاوش:===
 +
:رستم، [[سیاوش]] را پرورد.
 +
===کشتن سودابه:===
 +
* رستم، رهبري نخستین جنگهاي کین خواهی سیاوش را بر عهده گرفت و پیش از آن، [[سودابه]] را به انتقام پسرخوانده اش کشت.
 +
* رستم، هفت سال بر توران حکومت کرد.
 +
* رستم، ایرانیان را که در [[کوه هماون]] محاصره شده بودند، نجات داد و بر [[اشکبوس]] و [[کاموس]] و پهلوانان دیگر [[تورانی]]
 +
* و [[کشانی]] و [[چینی]] غلبه کرد.  
 +
* رستم، [[اکوان دیو]] را از پاي درآورد.
 +
* رستم، [[بیژن]] را از چاه نجات داد.
 +
* رستم،[[کافور مردمخوار]] را به قتل رساند.
 +
* رستم در نبرد سوم کین خواهی بر [[پولادوند]] چیره شد.
 +
* رستم، [[اسفندیار]] را شکست داد و کشت و پسرش [[بهمن]] را پرورد.
 +
* رستم به دست برادرش [[شغاد]] کشته شد.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۲۸

رستم، بی تردید بزرگترین پهلوان ایرانی و به تعبیري که در این نوشتار به دست خواهم داد، بزرگترین ابرپهلوان ایرانی و یکی از مسئله برانگیزترین و پیچیده ترین شخصیت هاي اساطیري در سطح تمام تمدنهاست. داستانهاي منسوب به وي بخش عمده ي شاهنامه را در بر می گیرد و ارجاع هاي بسیاري که در دوهزار سال گذشته به وي صورت گرفته وي را به مرتبه ي نمادي عام براي سنت سلحشوري و پهلوانی برکشیده است. در اینجا، بدون اینکه بخواهم وارد جزئیات ماجرا شوم، تنها چارچوب عمومی داستان زندگی رستم را ترسیم می کنم. بخشی از ماجراهاي وي در جریان زندگینامه ي سهراب بیان شد و بخش دیگري را پس از این در ارتباط با هفت خوان و نبردش با اسفندیار، بیشتر مورد تحلیل قرار خواهم داد.


داستان زندگی رستم را میتوان به این ترتیب خلاصه کرد:

تولد رستم:

رستم از پیوند زال و رودابه و با عمل سزارین ی موفق که به یاري سیمرغ انجام شده بود، به دنیا آمد.

از پای درآوردن پیل سپید:

رستم در هشت سالگی با گرز سام، پیل سپید را از پاي درآورد.

گشودن دژ اسپند:

رستم در پوشش تاجران نمک، دژ اسپند را گشود.

برگزیدن رخش:

رستم، رخش را که نرینه اسبی نیرومند بود، برگزید.

آوردن کیقباد:

رستم براي آوردن کیقباد به البرزکوه رفت.

دفع حمله پشنگ و افراسیاب:

رستم، حمله ي پشنگ و افراسیاب به ایرانزمین را دفع کرد.

نجات دادن کیکاووس

رستم از هفتخوان گذر کرد و کیکاووس را نجات داد.

کشتن جویای مازنی:

رستم، جویاي مازنی را کشت و حکومت این قلمرو را به اولاد دشتبان داد.

شکست افراسیاب:

رستم در نبرد هفت پهلوان، پیران و افراسیاب را شکست داد.

درآمیختن با تهمینه

رستم بعد از گم کردن رخش به سمنگان رفت و با تهمینه درآمیخت.

کشتن سهراب:

رستم، سهراب نوباوه را در نبرد کشت.

پروردن سیاوش:

رستم، سیاوش را پرورد.

کشتن سودابه:

  • رستم، رهبري نخستین جنگهاي کین خواهی سیاوش را بر عهده گرفت و پیش از آن، سودابه را به انتقام پسرخوانده اش کشت.
  • رستم، هفت سال بر توران حکومت کرد.
  • رستم، ایرانیان را که در کوه هماون محاصره شده بودند، نجات داد و بر اشکبوس و کاموس و پهلوانان دیگر تورانی
  • و کشانی و چینی غلبه کرد.
  • رستم، اکوان دیو را از پاي درآورد.
  • رستم، بیژن را از چاه نجات داد.
  • رستم،کافور مردمخوار را به قتل رساند.
  • رستم در نبرد سوم کین خواهی بر پولادوند چیره شد.
  • رستم، اسفندیار را شکست داد و کشت و پسرش بهمن را پرورد.
  • رستم به دست برادرش شغاد کشته شد.