سیاوش
سیاوش، فرزند کی گشتاسپ، یکی از کهن ترین سرنمون هاي پهلوان شهید است. نامش به معناي پهلوانِ سیاه یا صاحب اسب سیاه است و از دو بخشِ سیا (سیاه) و اَرشَن (پهلوان) یا وخش (اسب نر) تشکیل یافته است. هر چند در متون پهلوي و اوستا بارها نامش تکرار شده است، اما فاقد شرح و بسطی است که بعدها در متون عصر اسلامی در موردش به چشم می خورد. او یکی از هشت شاه کیانی است که صاحب فره ایزدي دانسته شدهاند او به دلیل داشتنِ همین فره، همچون سایر شاهان فرهمند، چست و چالاك، دلاور و پهلوان، پرهیزگار و بزرگمنش دانسته شده است. همچنین در یشت نهم، دو تن از کسانی که در کشته شدن افراسیاب، نقشی بزرگ ایفا میکنند -یعنی کیخسرو و هوم، دستگیرکننده ي او- به درگاه درواسپ قربانی میکنند و از او میخواهند تا نابودي افراسیاب را بهره ي ایشان کند. هر دوي ایشان به این نکته اشاره میکنند که افراسیاب، قاتل سیاوش نامور است و او را به ناجوانمردي کشته است مضمونی در یشت نوزدهم نیز تکرار شده است
خلاصه داستان سیاوش
- سیاوش از مادري تورانی از نسل گرسیوز زاده شد.
- مادرش در هفت سالگی اش درگذشت و رستم، سرپرستی او را بر عهده گرفت.
- رستم، آیین رزم و بزم را به وي آموخت.
- سیاوش به زودي به مردي دلاور و زیبارو تبدیل و نزد همگان عزیز و محبوب شد.
- کیکاووس، سیاوش را به دربار خود خواند و او را ولیعهد خویش قرار داد.
- سودابه، زنِ کیکاووس، دلباخته ي سیاوش شد ولی پیشنهادش از سوي وي رد شد.
- سودابه به سیاوش تهمت زد که به او نظر داشته است، اما کیکاووس با بوییدن جامهي آنها به حقیقت ماجرا پی برد.
- سودابه، سیاوش را متهم کرد که با جادو فرزند نوزادش را از کیکاووس کشته است، اما مغان خبر دادند که آن فرزند از پشت کیکاووس و متعلق به سودابه نبوده است.
- سیاوش براي اثبات بیگناهی اش پذیرفت تا به آیین ورِ آتش تن در دهد. او سالم از میان آتش گذشت و پاكبودن خود را اثبات کرد.
- کیکاووس که قصد داشت سودابه را به قتل برساند، به درخواست سیاوش چنین نکرد.
- سیاوش به همراه رستم به مرزهاي شرقی ایران فرستاده شد تا با افراسیاب که در آن نواحی تاخت وتاز میکرد بجنگد.
- سیاوش در نبرد نخست، تورانیان را بشکست و ایشان را به ورارود راند.
- افراسیاب خوابی دید و دریافت که با کشته شدن سیاوش، دودمان او هم به باد خواهد رفت.
- افراسیاب به نزد سیاوش، پیک فرستاد و صلح و آشتی خواست. سیاوش پس از رایزنی با رستم این را پذیرفت، اما صد تن از خویشاوندان شاه توران را گروگان خواست که افراسیاب، ایشان را به نزدش فرستاد.
- کیکاووس از شنیدن خبر صلح پسرش با افراسیاب برآشفت و توس را به آن سو فرستاد تا تورانیان را کشتار کند.
- سیاوش که نگرانِ جانِ گروگانها بود، ایشان را رها کرد و خود به توران گریخت.
- افراسیاب با راي پیران او را ارج نهاد و در اندك زمانی هم او و هم پیران وي را به پسرخواندگی خویش پذیرفتند.
- سیاوش نزد سرداران تورانی هنرنمایی کرد و کمان افراسیاب را کشید
- سیاوش با دختر افراسیاب و پیران ازدواج کرد. از اولی کیخسرو زاده شد و از دومی فرود.
- سیاوش، سرزمین خوارزم را از افراسیاب گرفت و شهر سیاوشگرد در آنجا ساخت.
- سیاوش، شهرها و آتشکده هاي بسیار ساخت. تاسیس شهرهاي بخارا و قندهار را به او نسبت می دهند.
- گرسیوز به سیاوشگرد رفت و از دیدن جاه وجلال سیاوش بدگمان شد.
- این حس گرسیوز وقتی تشدید شد که سیاوش در میدان نیزه بازي بر دو پهلوان تورانی به سادگی چیره شد.
- سیاوش به خاطر حسادت گرسیوز مورد خشم افراسیاب واقع شد و به دست او اسیر شد.
- افراسیاب دستور داد تا پهلوانی به نام گرويزره سر او را در تشتی زرین ببرد.
- از خون سیاوش که بر زمین ریخت، گیاه خون سیاوشان رویید