شناسنده - انتخابگر - کنشگر: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(اصل سه چهرگی روان)
 
(۴ ویرایش میانی توسط ۲ کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
==='''اصل سه چهرگی روان'''===  
+
==اصل سه چهرگی روان==  
در سطح روانی نظام پایه، سیستم شخصیتی [[من]] است که از سه [[زیرسیستم]] اصلی تشکیل یافته است:  
+
در [[سطح روانی]] نظام پایه، [[سیستم]] شخصیتی [[من]] است که از سه [[زیرسیستم]] اصلی تشکیل یافته است:  
:'''نخست:''' زیر سیستم شناسنده که داده های حسی را از جهان خارج دریافت کرده و با پردازش آن تصویری از [[هستی]] را پدید می آورد،
+
:'''نخست:''' زیر سیستم شناسنده که داده های حسی را از جهان خارج دریافت کرده و با پردازش آن تصویری از [[هستی]] را پدید می آورد
:'''دوم:''' [[دستگاه انتخابگر]] که محتوای [[قلبم]] [[چیز]]ها و [[رخداد]]ها را ارزیابی میکند و به ارزشداوری در مورد افراد و کردارها دست می یازد. این زیرسیستم همین کار را در مورد گزینه های رفتاری پیشاروی [[سیستم]] نیز به انجام میرساند و به این ترتیب تصمیم گیری در مورد رفتارِ بعدی من را نیز بر عهده دارد.  
+
<br />
:'''سوم:''' زیرسیستم کنشگر راهبردهای رفتاری برای اجرای این گزینه ی رفتاری را تشخیص داده، ناوبری کرده، و مدیریت می نماید.
+
 +
:'''دوم:''' [[دستگاه انتخابگر]] که محتوای [[قلبم]] [[چیز]]ها و [[رخداد]]ها را ارزیابی میکند و به ارزشداوری در مورد افراد و کردارها دست می یازد. این زیرسیستم همین کار را در مورد گزینه های رفتاری پیشاروی [[سیستم]] نیز به انجام میرساند و به این ترتیب تصمیم گیری در مورد رفتارِ بعدی من را نیز بر عهده دارد.
 +
<br />
  
 +
:'''سوم:''' زیرسیستم کنشگر راهبردهای رفتاری برای اجرای این گزینه ی رفتاری را تشخیص داده، ناوبری کرده، و مدیریت می نماید.
 +
<br />
 +
<br />
  
==='''دوانگاری'''===  
+
==دوانگاری==  
 
* باور به این که من از دو بعدِ متمایزِ جسم و روح تشکیل یافته، باعث میشود تا [[سطح روانی]] نکاویده و تحلیل ناشده باقی بماند و روندها و جریانهای درونی آن مبهم و تاریک فرض شوند.
 
* باور به این که من از دو بعدِ متمایزِ جسم و روح تشکیل یافته، باعث میشود تا [[سطح روانی]] نکاویده و تحلیل ناشده باقی بماند و روندها و جریانهای درونی آن مبهم و تاریک فرض شوند.
* نسخه ای مدرن از این توهم آن است که متغیری بنیادین اما دسترسی ناپذیر و سخت مبهم ـ مانند ناخودآگاه ـ را به عنوان جانشینی برای روحِ سنتی فرض کنیم و بخش عمده ی کارکردهای روانی را به آن نسبت دهیم.
+
<br />
  
 +
* نسخه ای مدرن از این توهم آن است که متغیری بنیادین اما دسترسی ناپذیر و سخت مبهم ـ مانند '''ناخودآگاه''' ـ را به عنوان جانشینی برای روحِ سنتی فرض کنیم و بخش عمده ی کارکردهای روانی را به آن نسبت دهیم.
 +
<br />
 +
<br />
  
==='''[[تله]] ی [[کَسْويش]]'''===  
+
==[[تله]] ی [[کَسْويش]]==  
:تفکیک نکردن سه زیرسیستم سطح روانی و دست نیافتن به مدلی در مورد سازوکارهای جاری در آن، سطح روانی را از دسترس تحلیل و مدیریت دور میسازد.  
+
* تفکیک نکردن سه زیرسیستم [[سطح روانی]] و دست نیافتن به مدلی در مورد سازوکارهای جاری در آن، سطح روانی را از دسترس تحلیل و مدیریت دور میسازد.  
 +
<br />
  
  
==='''[[راهبرد]] [[چیستا]]'''===  
+
==[[راهبرد]] [[چیستا]]==  
:درهم تنیده دانستنِ [[گیتی]] و [[مینو]] به یکپارچگی [[ساختار]] و [[کارکرد]] سطح روانی و سایر سطوح منتهی میشود و به این شکل راه بر فهم سطح روانی و زیرسیستمهای آن گشوده میگردد.
+
* درهم تنیده دانستنِ [[گیتی]] و [[مینو]] به یکپارچگی [[ساختار]] و [[کارکرد]] سطح روانی و سایر سطوح منتهی میشود و به این شکل راه بر فهم سطح روانی و زیرسیستمهای آن گشوده میگردد.
  
  
==='''پرسش'''===
+
==پرسش==
 
* چرا این سه زیرسیستم برای سطح روانی در نظر گرفته شده اند؟  
 
* چرا این سه زیرسیستم برای سطح روانی در نظر گرفته شده اند؟  
 
* آیا ما به ازای آن را در جانوران نیز میتوان تشخیص داد؟  
 
* آیا ما به ازای آن را در جانوران نیز میتوان تشخیص داد؟  
سطر ۲۶: سطر ۳۵:
  
  
==='''تمرین'''===
+
==تمرین==
 
* یک کردار ساده ی خود و دیگران را در نظر بگیرید و مسیرهای روانی منتهی به بروز آن را تحلیل کنید.  
 
* یک کردار ساده ی خود و دیگران را در نظر بگیرید و مسیرهای روانی منتهی به بروز آن را تحلیل کنید.  
 
* آیا مدل سه چهره ی روان برای فهم آن کارآیی دارد؟
 
* آیا مدل سه چهره ی روان برای فهم آن کارآیی دارد؟
 +
[[File:56.JPG|center]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۸

اصل سه چهرگی روان

در سطح روانی نظام پایه، سیستم شخصیتی من است که از سه زیرسیستم اصلی تشکیل یافته است:

نخست: زیر سیستم شناسنده که داده های حسی را از جهان خارج دریافت کرده و با پردازش آن تصویری از هستی را پدید می آورد


دوم: دستگاه انتخابگر که محتوای قلبم چیزها و رخدادها را ارزیابی میکند و به ارزشداوری در مورد افراد و کردارها دست می یازد. این زیرسیستم همین کار را در مورد گزینه های رفتاری پیشاروی سیستم نیز به انجام میرساند و به این ترتیب تصمیم گیری در مورد رفتارِ بعدی من را نیز بر عهده دارد.


سوم: زیرسیستم کنشگر راهبردهای رفتاری برای اجرای این گزینه ی رفتاری را تشخیص داده، ناوبری کرده، و مدیریت می نماید.



دوانگاری

  • باور به این که من از دو بعدِ متمایزِ جسم و روح تشکیل یافته، باعث میشود تا سطح روانی نکاویده و تحلیل ناشده باقی بماند و روندها و جریانهای درونی آن مبهم و تاریک فرض شوند.


  • نسخه ای مدرن از این توهم آن است که متغیری بنیادین اما دسترسی ناپذیر و سخت مبهم ـ مانند ناخودآگاه ـ را به عنوان جانشینی برای روحِ سنتی فرض کنیم و بخش عمده ی کارکردهای روانی را به آن نسبت دهیم.



تله ی کَسْويش

  • تفکیک نکردن سه زیرسیستم سطح روانی و دست نیافتن به مدلی در مورد سازوکارهای جاری در آن، سطح روانی را از دسترس تحلیل و مدیریت دور میسازد.



راهبرد چیستا

  • درهم تنیده دانستنِ گیتی و مینو به یکپارچگی ساختار و کارکرد سطح روانی و سایر سطوح منتهی میشود و به این شکل راه بر فهم سطح روانی و زیرسیستمهای آن گشوده میگردد.


پرسش

  • چرا این سه زیرسیستم برای سطح روانی در نظر گرفته شده اند؟
  • آیا ما به ازای آن را در جانوران نیز میتوان تشخیص داد؟
  • آیا میتوان زیرسیستمهای دیگری را نیز به این مجموعه افزود یا یکی از آنها را به دیگران فرو کاست؟
  • آیا میتوان هریک از این بخشها را به منطقه ی خاصی از دستگاه عصبی مربوط دانست و جای آن را بر کالبدِ سطح زیستی نشان داد؟


تمرین

  • یک کردار ساده ی خود و دیگران را در نظر بگیرید و مسیرهای روانی منتهی به بروز آن را تحلیل کنید.
  • آیا مدل سه چهره ی روان برای فهم آن کارآیی دارد؟
56.JPG