كالبدشناسى منش: تفاوت بین نسخه‌ها
| سطر ۲۹: | سطر ۲۹: | ||
| − | |||
| − | يكى ديگر از پيامدهاى نگاه محدود به اين مفهوم در نظريه هاي كلاسيک، مخلوط شدن دو شاخص مهمِ | + | [[ارزش ؛ معنا]] |
| − | + | يكى ديگر از پيامدهاى نگاه محدود به اين مفهوم در نظريه هاي كلاسيک، مخلوط شدن دو شاخص مهمِ اطلاعات، يعنى معنا و ارزش است. | |
| − | ديگر نياز دارد. | + | |
| − | + | '''معنا'''، آن شاخصى است كه منجر به تغيير رفتار سيستم مىشود. انسانى كه با آگاهى از نوسان آينده ى بازار بورس سرمايه گذارى مى كند، بر اساس معناى اطالعاتی كه داشته، عمل كرده است. اما ارزيابى پيامدهاى بهرهگيرى از اين معنا و اثرات آن در زيستجهانِ فرد، به تعريف شاخصى ديگر نياز دارد. | |
| − | افزايش بخت بقاي آن ايفا میكند. از آنجا كه در آدميان سيستم چهار | + | |
| − | + | '''ارزش'''، اهميت اطلاعات در پايدارى سيستم، و نقشى است كه در افزايش بخت بقاي آن ايفا میكند. از آنجا كه در آدميان سيستم چهار لايه ايِ فراز، سطوحی متمايز از سيستم هاي خودمختار را در خود جاي | |
| − | + | می دهد، ارزش اطلاعاتدر اين نظامها دست كم به چهار متغيرِ غايی (بقا، لذت، قدرت و معنا) ترجمه میشوند. ارزش اطلاعات، مفهومى تكاملى است و توسط خود سيستم مورد داورى قرار مى گيرد. بر مبناى ارزش است كه معنا شكل مى گيرد، و معنا نيز به نوبه ى خود بخشی از ارزش را تعيين مى كند. در نشانه شناسى و نظريه ى اطلاعات كلاسيک، معمولا معنا و ارزش با هم مخلوط مى شوند و به اين شكل اندركنش اين دو با هم ناديده گرفته مى شود. | |
| − | لذت، قدرت و معنا | + | |
| − | و توسط خود سيستم مورد داورى قرار | + | |
| − | معنا شكل | + | در منشها، معنا به طور مشخص از ارزش جدا شده است. معنا، آن عاملى است كه اثرگذارى و برد رفتارى منش را تعيين مى كند، و ارزش |
| − | + | شاخصى است كه بخت منش براى همانندسازى و تكثير شدن بر جمعيتى از ميزبانان را مشخص مىكند. اطلاعات دستورى بيشتر با ارزش، و اطلاعات ساختارى بيشتر با معناى منش ارتباط دارند. | |
| − | با هم مخلوط | + | |
| − | + | از تفكيک آشكار ارزش و معنا در منشها روشن مى شود كه ساخت اطلاعاتی منشها از همين دو نوعِ پايه ى ساختارى و دستورى تشكيل يافته | |
| − | در منشها، معنا به طور مشخص از ارزش جدا شده است. معنا، آن | + | است. اطلاعات ساختارى يک منش را مىتوان مترادف دانست با «تغييرات الگوى شليک نورونهاى مغز، پس از دريافت آن منش خاص». به اين |
| − | عاملى است كه اثرگذارى و برد رفتارى منش را تعيين | + | ترتيب، زمينه اي از اطلاعات كه شالوده ى دستگاه عصبىِ گيرنده ى منش را برمى سازند و دريافت و فهم منش را ممكن مى سازند، مى توانند به عنوان اطلاعات ساختارى در نظر گرفته شوند. اين، در واقع، زمينه اي سختافزارى است كه نرمافزارِ مورد نياز براى رمزگشايى منش را در خود نگه داشتهاست. |
| − | شاخصى است كه بخت منش براى همانندسازى و تكثير شدن بر جمعيتى | + | اطالعات دستورى، آن اطالعاتى است كه منش به هنگام بيان و انتقال |
| − | از ميزبانان را مشخص مىكند. | + | |
| − | ساختارى بيشتر با معناى منش ارتباط دارند. | + | |
| − | از تفكيک آشكار ارزش و معنا در منشها روشن | + | |
| − | + | ||
| − | است. | + | |
| − | الگوى شليک نورونهاى مغز، پس از دريافت آن منش | + | |
| − | ترتيب، | + | |
| − | + | ||
| − | + | ||
| − | است كه نرمافزارِ مورد نياز براى رمزگشايى منش را در خود نگه | + | |
| − | + | ||
| − | اطالعات دستورى، آن اطالعاتى است كه منش به هنگام بيان و انتقال | + | |
از مجارى ارتباطى، در آن صورتبندي مىشود. اين، در واقع، اطالعاتى | از مجارى ارتباطى، در آن صورتبندي مىشود. اين، در واقع، اطالعاتى | ||
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۴
منشها هم مثل هر سيستم همانندساز و خودزاينده ى ديگرى، در مسير تكامل خود سلسله مراتبى از پيچيدگى را در درون خود ايجاد مى كنند. يكى از راه هاى دستيابى به دركى دقيقتر از مفهوم منش و عناصر سازنده ى آن، بررسى همين سطوح پياپىِ سلسله مراتب است؛ سطوحى كه از برهم نهاده شدنشان ساخت پيازگونه ى منش پديد مىآيد.
نمادها، خرد ترین واحد حمل معنا
مغز؛ پیچیده ترین چیز شناخته شده در هستی
تاثیرات متقابل منشها بر بخت تکثیر یکدیگر
زبان؛ معیار تفکیک سیستم های فرهنگی
رویکرد سیستمی به نظریه اطلاعات
ارزش ؛ معنا يكى ديگر از پيامدهاى نگاه محدود به اين مفهوم در نظريه هاي كلاسيک، مخلوط شدن دو شاخص مهمِ اطلاعات، يعنى معنا و ارزش است.
معنا، آن شاخصى است كه منجر به تغيير رفتار سيستم مىشود. انسانى كه با آگاهى از نوسان آينده ى بازار بورس سرمايه گذارى مى كند، بر اساس معناى اطالعاتی كه داشته، عمل كرده است. اما ارزيابى پيامدهاى بهرهگيرى از اين معنا و اثرات آن در زيستجهانِ فرد، به تعريف شاخصى ديگر نياز دارد.
ارزش، اهميت اطلاعات در پايدارى سيستم، و نقشى است كه در افزايش بخت بقاي آن ايفا میكند. از آنجا كه در آدميان سيستم چهار لايه ايِ فراز، سطوحی متمايز از سيستم هاي خودمختار را در خود جاي می دهد، ارزش اطلاعاتدر اين نظامها دست كم به چهار متغيرِ غايی (بقا، لذت، قدرت و معنا) ترجمه میشوند. ارزش اطلاعات، مفهومى تكاملى است و توسط خود سيستم مورد داورى قرار مى گيرد. بر مبناى ارزش است كه معنا شكل مى گيرد، و معنا نيز به نوبه ى خود بخشی از ارزش را تعيين مى كند. در نشانه شناسى و نظريه ى اطلاعات كلاسيک، معمولا معنا و ارزش با هم مخلوط مى شوند و به اين شكل اندركنش اين دو با هم ناديده گرفته مى شود.
در منشها، معنا به طور مشخص از ارزش جدا شده است. معنا، آن عاملى است كه اثرگذارى و برد رفتارى منش را تعيين مى كند، و ارزش
شاخصى است كه بخت منش براى همانندسازى و تكثير شدن بر جمعيتى از ميزبانان را مشخص مىكند. اطلاعات دستورى بيشتر با ارزش، و اطلاعات ساختارى بيشتر با معناى منش ارتباط دارند.
از تفكيک آشكار ارزش و معنا در منشها روشن مى شود كه ساخت اطلاعاتی منشها از همين دو نوعِ پايه ى ساختارى و دستورى تشكيل يافته است. اطلاعات ساختارى يک منش را مىتوان مترادف دانست با «تغييرات الگوى شليک نورونهاى مغز، پس از دريافت آن منش خاص». به اين ترتيب، زمينه اي از اطلاعات كه شالوده ى دستگاه عصبىِ گيرنده ى منش را برمى سازند و دريافت و فهم منش را ممكن مى سازند، مى توانند به عنوان اطلاعات ساختارى در نظر گرفته شوند. اين، در واقع، زمينه اي سختافزارى است كه نرمافزارِ مورد نياز براى رمزگشايى منش را در خود نگه داشتهاست.
اطالعات دستورى، آن اطالعاتى است كه منش به هنگام بيان و انتقال
از مجارى ارتباطى، در آن صورتبندي مىشود. اين، در واقع، اطالعاتى
