كالبدشناسى منش: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳۳: | سطر ۳۳: | ||
[[جهش و اطلاعات ساختاری و دستوری]] | [[جهش و اطلاعات ساختاری و دستوری]] | ||
+ | [[نیمه عمر منش]] | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | 4 .براى تحليلپذير شدن منشها به عنوان سيستمهايى خودزاينده، الزم | |
− | در | + | آنها را مورد بررسى قرار دهيم. منظور از ساختار 159 است ساختار كمينهى |
+ | كمينه، حداقلى از زيرواحدهاى ساختارى و كاركردى است كه براى منش | ||
+ | بودن يک سيستم الزم است. ساختار كمينهى يک منش از سه بخش | ||
+ | تشكيل يافته است: | ||
+ | الف( ساخت معنايى؛ كه محتواى معنايى منش را در بر مىگيرد و از | ||
+ | مجموعهاي از نشانههاى رمزگذار و كليدهاى واگشايى آنها تشكيل يافته | ||
+ | است. مثالً محتواى مفهومى يک نظريهى علمى در ساخت معنايى آن | ||
+ | رمزگذارى مىشود. | ||
+ | ب( دستور؛ كه نوع تغيير رفتارىِ حامل منش را - در راستاى تكثير منش | ||
+ | - تعيين مىكند و مىتواند به صورت صريح يا نهفته در منش حضور داشته | ||
+ | باشد. اين بخش، در واقع، به ارزشِ اطالعات موجود در منش )در برابر | ||
+ | معنايش( مربوط مىشود. هر چه ارزش منش براى نيل به معنا/ قدرت/ | ||
+ | لذت/ بقا بيشتر باشد، امكان اين كه دستورِ موجود در آن براى تكثير | ||
+ | شدنش اجرا شود بيشتر خواهد بود. دستور در بيشتر موارد به طور صريح | ||
+ | تكثير منش را توصيه نمىكند، بلكه الگويى از رفتار را در حامل منش ايجاد | ||
+ | مىكند كه بختِ همانندسازى منش را افزايش مىدهد. مثالً يک خبر علمى |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۲
منشها هم مثل هر سيستم همانندساز و خودزاينده ى ديگرى، در مسير تكامل خود سلسله مراتبى از پيچيدگى را در درون خود ايجاد مى كنند. يكى از راه هاى دستيابى به دركى دقيقتر از مفهوم منش و عناصر سازنده ى آن، بررسى همين سطوح پياپىِ سلسله مراتب است؛ سطوحى كه از برهم نهاده شدنشان ساخت پيازگونه ى منش پديد مىآيد.
نمادها، خرد ترین واحد حمل معنا
مغز؛ پیچیده ترین چیز شناخته شده در هستی
تاثیرات متقابل منشها بر بخت تکثیر یکدیگر
زبان؛ معیار تفکیک سیستم های فرهنگی
رویکرد سیستمی به نظریه اطلاعات
جهش و اطلاعات ساختاری و دستوری
4 .براى تحليلپذير شدن منشها به عنوان سيستمهايى خودزاينده، الزم آنها را مورد بررسى قرار دهيم. منظور از ساختار 159 است ساختار كمينهى كمينه، حداقلى از زيرواحدهاى ساختارى و كاركردى است كه براى منش بودن يک سيستم الزم است. ساختار كمينهى يک منش از سه بخش تشكيل يافته است: الف( ساخت معنايى؛ كه محتواى معنايى منش را در بر مىگيرد و از مجموعهاي از نشانههاى رمزگذار و كليدهاى واگشايى آنها تشكيل يافته است. مثالً محتواى مفهومى يک نظريهى علمى در ساخت معنايى آن رمزگذارى مىشود. ب( دستور؛ كه نوع تغيير رفتارىِ حامل منش را - در راستاى تكثير منش - تعيين مىكند و مىتواند به صورت صريح يا نهفته در منش حضور داشته باشد. اين بخش، در واقع، به ارزشِ اطالعات موجود در منش )در برابر معنايش( مربوط مىشود. هر چه ارزش منش براى نيل به معنا/ قدرت/ لذت/ بقا بيشتر باشد، امكان اين كه دستورِ موجود در آن براى تكثير شدنش اجرا شود بيشتر خواهد بود. دستور در بيشتر موارد به طور صريح تكثير منش را توصيه نمىكند، بلكه الگويى از رفتار را در حامل منش ايجاد مىكند كه بختِ همانندسازى منش را افزايش مىدهد. مثالً يک خبر علمى