رمزگذاری: تفاوت بین نسخهها
از ویکی زروان
(←معنا) |
|||
سطر ۸: | سطر ۸: | ||
* معنا واسطه ای است که سیستم از مجراى آن شکست هاى [[تقارنِ]] حاکم بر روندهاى درونىاش را مدیریت مىکند. | * معنا واسطه ای است که سیستم از مجراى آن شکست هاى [[تقارنِ]] حاکم بر روندهاى درونىاش را مدیریت مىکند. | ||
* بنابراین معنا را مى توان تجلى آزادىِ سیستم براى تنظیم رفتار خود دانست. | * بنابراین معنا را مى توان تجلى آزادىِ سیستم براى تنظیم رفتار خود دانست. | ||
− | * معنا چارچوبى پیش تنیده و | + | * معنا چارچوبى پیش تنیده و عصب شناختى دارد و شالوده ى ساختارش توسط حدود [[زیستشناختى]] تعریف مى شود. |
* معنا محدود به [[زبان]] نیست و صورتبندی شدنش در ابزارهاى غیرزبانى نیز ممکن است. | * معنا محدود به [[زبان]] نیست و صورتبندی شدنش در ابزارهاى غیرزبانى نیز ممکن است. | ||
* به همین ترتیب، تنها بخشى از ساخت معنایى نمادها [[خودآگاه- ناخودآگاه|خودآگاه]] است. | * به همین ترتیب، تنها بخشى از ساخت معنایى نمادها [[خودآگاه- ناخودآگاه|خودآگاه]] است. |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۳۱
- نماد برچسبى است که بازنمایی را رمزگذارى مى کند.
- معنا محتواى ارجاعى نماداست.
- اتصال عناصر موجود در نظام شناسنده (که بازنماینده ى جهان خارج هستند) و نظام انتخابگر (که تعیین کننده ى اهمیت و ارزش یک پدیده است) از طریق سیستمى به نام دستگاه معنایى ممکن مى شود.
- دستگاه معنایى، نظامى خودارجاع، خودمختار، و پیچیده از ارتباطات شولایىِ (fuzzy)است که بین نمادها و چیز -رخدادها جریان می یابد.
- دوقطبیِ نماد ـ معنا را با جفتِ دال -مدلول نیز نشان می دهند.
معنا
- معنا واسطه ای است که سیستم از مجراى آن شکست هاى تقارنِ حاکم بر روندهاى درونىاش را مدیریت مىکند.
- بنابراین معنا را مى توان تجلى آزادىِ سیستم براى تنظیم رفتار خود دانست.
- معنا چارچوبى پیش تنیده و عصب شناختى دارد و شالوده ى ساختارش توسط حدود زیستشناختى تعریف مى شود.
- معنا محدود به زبان نیست و صورتبندی شدنش در ابزارهاى غیرزبانى نیز ممکن است.
- به همین ترتیب، تنها بخشى از ساخت معنایى نمادها خودآگاه است.
- یعنى همواره بخشهایى از بار معنایى نشانگان به شکل صورت بندى نشده در زبان، در پس زمینه ى ذهن باقى مى ماند.
- معنا همواره ناتمام است، یعنى هرگز شکلى قطعى، شفاف و کامل به خود نمى گیرد. به همین دلیل هم سرشت معنا تنش زاست.
- در ضمن، معنا به بومرنگ شباهت دارد. اگر به مرجعی سزاوار در آن بیرون برخورد نکند، به سوى «من» باز مى گردد و به وهمی در درون تبدیل میشود.