سطح فرهنگى: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۵: سطر ۵:
 
[[فرهنگ در نظریه منشها]]  
 
[[فرهنگ در نظریه منشها]]  
 
   
 
   
 +
:‌[[شباهتهای بنیادین فرهنگها]]
  
[[شباهتهای بنیادین فرهنگها]]
+
: [[تحقیق میدانی مرداک و تایید اشتراکات بنیادین فرهنگها]]
  
  
 
+
[[اشتراک نظریه منشها با مکتب نسبی گرایی]]
 
+
نظريه ي منشها با نظريه هاي نسبى گرا هم وجه اشتراكى دارد. آن هم در اينجاست كه نسبى بودن ذاتى تمام ارزش داوري ها و پا در هوا بودن تمام معيارهاى مقايسهى تمدنها را، از منظر هستىشناختى، مىپذيرد. اما
يكى از فراگيرترين پژوهشهاى ميدانیِ انجام گرفته در حوزهى فرهنگ،
+
اين به معناى اظهار عجز از كنكاش در ماهيت فرهنگها و روابطشان
. مرداک 224 به كار مردمشناسى آمريكايى به نام مِرداک مربوط مىشود
+
نيست. تعميم دادن حكمِ هستیشناسانهي نسبيت به سطح
عناصر فرهنگى را در طيف وسيعى از جوامع گردآورنده/ شكارچى، كشاورز،
+
شناختشناسانه پيامدى جز ابتر كردن روند شناسايى تمدنها ندارد. با
بوستانكار و مدرن مورد مقايسه قرار داد و آنها را در نظامى منطقى
+
وجود اين، نظريهى منشها ابزارى سودمند براى نقد درونى خويش به  
ردهبندى كرد. او، در نهايت، به هفتاد و نُه جنبهى ظاهرى فرهنگهاى
+
دست مىدهد. آن هم تنها با در نظر گرفتن خودِ اين نظريه به عنوان يک
انسانى رسيد كه در ميان تمام جوامع مشترکاند و در هشت دستهى كلى
+
منش، و تحليل كردن شاخصهاى حاكم بر پويايى ارزش و معناى آن
جاى مىگيرند. مرداک اين گروههاى هشتگانه را به اين ترتيب مرتب كرد:
+
ممكن است
تهيهى غذا و لباس، فنآورى ساخت خانه، اقتصاد و ترابرى، تداخل فعاليت
+
فردى و خانوادگى، رابطهى جنسى و چرخههاى زيستى )مثالً كودكى-
+
جوانى- پيرى(، آداب كلى رفتار فردى، مجموعهى بهداشت/ دين/ آموزش
+
عمومى، و ساخت حاكميت اجتماعى. دستهبندى مرداک مهمترين مسائلى
+
را كه بايد در يک جامعهى انسانى حل شوند نشان مىدهد.
+
پذيرش اين حكم بنيادى نظريههاي عامگرا، نيز، تبصرهاى را مىطلبد.
+
آن هم اين كه وجود اين مبناى مشترک به معناى آن نيست كه منشهاى
+
مشتركى در فرهنگهاى گوناگون به وجود مىآيند. تمام آنچه مورد نظر
+
ماست، پافشارى بر شباهت بنيادينِ پرسشهايى است كه جوامع گوناگون
+
خود را با آن روبهرو مىبينند، و شباهت الگوى كلى پاسخگويى به اين
+
پرسشهاى مشترک. شباهت الگوى تكامل پاسخها، به معناى شباهت خودِ
+
پاسخها نيست. منشها پاسخهايى هستند كه براى سازگار كردن مردم با
+
محيط اطرافشان تخصص يافتهاند. هر محيط و هر شرايطى نسخهى
+
خاصى از اين پرسشهاى بنيادين را طرح مىكند و هر فرهنگى هم به  
+
شيوهى خاص خود به آن پاسخ مىدهد.
+
نظريهي منشها با نظريههاي نسبىگرا هم وجه اشتراكى دارد. آن هم  
+
در اينجاست كه نسبى بودن ذاتى تمام ارزشداوريها و پا در هوا بودن
+

نسخهٔ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۲

فرهنگ و منشها

مکاتب سه گانه تعریف فرهنگ

فرهنگ در نظریه منشها

شباهتهای بنیادین فرهنگها
تحقیق میدانی مرداک و تایید اشتراکات بنیادین فرهنگها


اشتراک نظریه منشها با مکتب نسبی گرایی نظريه ي منشها با نظريه هاي نسبى گرا هم وجه اشتراكى دارد. آن هم در اينجاست كه نسبى بودن ذاتى تمام ارزش داوري ها و پا در هوا بودن تمام معيارهاى مقايسهى تمدنها را، از منظر هستىشناختى، مىپذيرد. اما اين به معناى اظهار عجز از كنكاش در ماهيت فرهنگها و روابطشان نيست. تعميم دادن حكمِ هستیشناسانهي نسبيت به سطح شناختشناسانه پيامدى جز ابتر كردن روند شناسايى تمدنها ندارد. با وجود اين، نظريهى منشها ابزارى سودمند براى نقد درونى خويش به دست مىدهد. آن هم تنها با در نظر گرفتن خودِ اين نظريه به عنوان يک منش، و تحليل كردن شاخصهاى حاكم بر پويايى ارزش و معناى آن ممكن است