گرایش-تعلیق: تفاوت بین نسخهها
از ویکی زروان
(صفحهای جدید حاوی «===اصل گرايش=== من در سطح فرهنگی می تواند بر اساس راهبردی انتخاب شده و درونزاد ا...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | ===اصل گرايش=== | + | ==='''اصل گرايش'''=== |
− | من در سطح فرهنگی می تواند بر اساس راهبردی انتخاب شده و درونزاد از منش هایی خاص برخوردار شود، چارچوب ها و قالب های ذهنی ویژه ای را که به نظرش درست تر و کارآمدتر می رسند برگزیند، و از ترکیب تمام منشهایی که تصاحب کرده، جایگاه و موضعی مشخص برای فهم و تولید معنا برسازد. | + | * من در [[سطح فرهنگی]] می تواند بر اساس راهبردی انتخاب شده و درونزاد از [[منش]] هایی خاص برخوردار شود، چارچوب ها و قالب های ذهنی ویژه ای را که به نظرش درست تر و کارآمدتر می رسند برگزیند، و از ترکیب تمام منشهایی که تصاحب کرده، جایگاه و موضعی مشخص برای فهم و تولید [[معنا]] برسازد. |
− | رگه ی مشترک در میان تمام این کارکردها، گرایش و سوگیری مشخص و خودمختارانه ی من در برابر معناهای گوناگون و منشهای متفاوت است. | + | * رگه ی مشترک در میان تمام این کارکردها، گرایش و سوگیری مشخص و خودمختارانه ی من در برابر معناهای گوناگون و منشهای متفاوت است. |
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
− | ===''' | + | ==='''[[تله]] ی [[مَرشون]]'''=== |
− | درآمیختن تمام معناها با یکدیگر، | + | * درآمیختن تمام معناها با یکدیگر، استفاده ی سطحی از همه ی آنها و پرهیز از نقد ریشه ای و اعلام موضع در برابر آنها، با این قصد که آزادی عملِ من در سپهر اندیشه حفظ شود. |
− | و | + | * این کار در نهایت به محرومیت از بهره گیری درست و عمیق از منشها و معانی منتهی میشود و ابهامی را در قلمروی معنا حاکم |
− | محرومیت از | + | * میسازد که به سایر سطوح نیز نشت می کند و امکان صورتبندی آرمانی و اهداف را از بین می برد. |
− | میسازد که به سایر سطوح نیز نشت | + | * در نتیجه من توسط کشکولی از منشهای بی ربط تسخیر می شود، بی آنکه توانایی تأثیرگذاری بر این سطح از [[فراز]] را داشته باشد. |
− | داشته باشد. | + | |
− | + | ||
− | منشها و معانی موجود، و داوری و اعالم موضع در موردشان، به شکلی که نقدِ عناصر ناخواسته و توسعهی | + | ==='''[[راهبرد]] [[اَرَشتاد]]'''=== |
− | منشهای برگزیده ممکن گردد. تنها از این مسیر است که من میتواند در سطح فرهنگی دگرگونیِ معناداری | + | * اعلام موضع و مرزبندی موقعیت خویش در سپهر فرهنگ، بهره گیری آزادانه از تمام منشها و معانی موجود، و داوری و اعالم موضع در موردشان، به شکلی که نقدِ عناصر ناخواسته و توسعهی منشهای برگزیده ممکن گردد. |
− | ایجاد کند. | + | * تنها از این مسیر است که من میتواند در سطح فرهنگی دگرگونیِ معناداری ایجاد کند. |
− | + | ||
− | مربوط دانست؟ نگرش نویسندگان پسامدرن چه ارتباطی به این | + | |
− | روزگار سنتی هم وجود داشته است؟ آیا امکانِ طردِ کامل تعلیق یا گرایش وجود دارد؟ یا این که این دو در | + | ==='''پرسش'''=== |
− | نهایت تا حدودی به هم | + | * آیا میان تعلیق و نادانی ارتباطی وجود دارد؟ |
− | + | * آیا میتوان گرایش را با حضور و تعلیق را با غیاب مربوط دانست؟ | |
− | به تعلیق دست | + | * نگرش نویسندگان پسامدرن چه ارتباطی به این حرف ها دارد؟ |
− | + | * آیا دیدگاهی همتای آن در روزگار سنتی هم وجود داشته است؟ | |
+ | * آیا امکانِ طردِ کامل تعلیق یا گرایش وجود دارد؟ | ||
+ | * یا این که این دو در نهایت تا حدودی به هم آمیخته اند؟ | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==='''تمرین'''=== | ||
+ | * اشکال گوناگون پرهیز از موضعگیری در سپهر فرهنگی را تشخیص دهید. | ||
+ | * خودتان در چه زمینه هایی به تعلیق دست می زنید؟ | ||
+ | * در چه زمینه هایی در حوزه ی فرهنگی فعال و موفق هستید؟ | ||
+ | * آیا در آن زمینه ها تعلیق می بینید یا گرایش؟ |
نسخهٔ ۲۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۹
اصل گرايش
- من در سطح فرهنگی می تواند بر اساس راهبردی انتخاب شده و درونزاد از منش هایی خاص برخوردار شود، چارچوب ها و قالب های ذهنی ویژه ای را که به نظرش درست تر و کارآمدتر می رسند برگزیند، و از ترکیب تمام منشهایی که تصاحب کرده، جایگاه و موضعی مشخص برای فهم و تولید معنا برسازد.
- رگه ی مشترک در میان تمام این کارکردها، گرایش و سوگیری مشخص و خودمختارانه ی من در برابر معناهای گوناگون و منشهای متفاوت است.
توهم تعلیق
- گریز از اعلام موضع و تشکیل جبه های مشخص در سپهر فرهنگ، با این بهانه ممکن می شود که پای بندی به چارچوبها یا قالب های فکری مشخصی را زیانمند و محدودکننده ی آزادی فرض کنیم.
- این فرض که امکانِ تعلیق معنا وجود دارد، از نادیده انگاشتنِ این حقیقت ناشی می شود که خودِ تعلیق و خودداری از اعلام موضع، در نهایت نوعی معناست و شکلی از اعلام موضع محسوب می شود.
- اما موضعی سست و شکننده که به همین دلیل یارای دفاع از خود را ندارد و به ناگزیر خودِ تاب نیاوردنش در برابر نقدها را به عنوان ویژگی اصلی اش می پذیرد و می ستاید.
تله ی مَرشون
- درآمیختن تمام معناها با یکدیگر، استفاده ی سطحی از همه ی آنها و پرهیز از نقد ریشه ای و اعلام موضع در برابر آنها، با این قصد که آزادی عملِ من در سپهر اندیشه حفظ شود.
- این کار در نهایت به محرومیت از بهره گیری درست و عمیق از منشها و معانی منتهی میشود و ابهامی را در قلمروی معنا حاکم
- میسازد که به سایر سطوح نیز نشت می کند و امکان صورتبندی آرمانی و اهداف را از بین می برد.
- در نتیجه من توسط کشکولی از منشهای بی ربط تسخیر می شود، بی آنکه توانایی تأثیرگذاری بر این سطح از فراز را داشته باشد.
راهبرد اَرَشتاد
- اعلام موضع و مرزبندی موقعیت خویش در سپهر فرهنگ، بهره گیری آزادانه از تمام منشها و معانی موجود، و داوری و اعالم موضع در موردشان، به شکلی که نقدِ عناصر ناخواسته و توسعهی منشهای برگزیده ممکن گردد.
- تنها از این مسیر است که من میتواند در سطح فرهنگی دگرگونیِ معناداری ایجاد کند.
پرسش
- آیا میان تعلیق و نادانی ارتباطی وجود دارد؟
- آیا میتوان گرایش را با حضور و تعلیق را با غیاب مربوط دانست؟
- نگرش نویسندگان پسامدرن چه ارتباطی به این حرف ها دارد؟
- آیا دیدگاهی همتای آن در روزگار سنتی هم وجود داشته است؟
- آیا امکانِ طردِ کامل تعلیق یا گرایش وجود دارد؟
- یا این که این دو در نهایت تا حدودی به هم آمیخته اند؟
تمرین
- اشکال گوناگون پرهیز از موضعگیری در سپهر فرهنگی را تشخیص دهید.
- خودتان در چه زمینه هایی به تعلیق دست می زنید؟
- در چه زمینه هایی در حوزه ی فرهنگی فعال و موفق هستید؟
- آیا در آن زمینه ها تعلیق می بینید یا گرایش؟