دو جلوه از یک حس
مهر را میتوان به شیوه های گوناگون تعریف کرد. مانند همه ی برچسب هایی که عواطف و هیجانها را رمزگذاری می کنند، درباره ی مهر هم با خوشه ای از عواطف و هیجانهای نزدیک به هم سر و کار داریم که اغلب در جزئیات با هم تفاوت می کنند و با این حال به شبکه ای در هم تنیده از حالتهای کیفی نزدیک به هم تعلق دارند. در کل، مهر عاطفه ایست که موضوعش دیگری است، و حضور دیگری را همچون منبع قلبمقلمداد میکند و با میل به افزودن بر قلبم دیگری مشخص میشود. یعنی در حالت پایه، وقتی دیگری در مرکز توجه واقع میشود، حضورش مایه ی سرزندگی و امری لذتبخش، نیروبخش، معنادار دانسته میشود، و کوششی برای افزودن بر قدرت و لذت و بقا و معنا ی وی انجام میگیرد، با مهر سر و کار داریم. بنابراین یک جفت متضاد معنایی (جم) مهم درباره ی مهر، محور من –دیگری است، و جفت دیگر لذت-رنج است که میتواند به سایر غایتهای طبیعی سیستمهای انسانی نیز تعمیم یابد و افزایش یا کاهش قلبم را نتیجه دهد. در نهایت این دو جم با دوقطبی حضور -غیاب دیگری پیوند میخورند و این همان است که در ادبیات پارسی با کلمات وصال - فراق رمزگذاری شده است.
مهر ممکن است جنسی باشد، یا غیرجنسی. شکل پایهی غیرجنسی اش را در میان والد و فرزند و همچنین در میان دوستان همجنس می بینیم، و شکل جنسی اش در شکل طبیعی و هنجارین بین زن و مرد جاری میشود. مهر غیرجنسی و جنسی ممکن است به هم تبدیل شوند، و این روندی است که تقریبا همیشه در بافت ارتباط زن و مردی بالغ تحقق می یابد. مهر والد و فرزند جز در مواقع بیمارگونه هرگز جنسی نمی شود
و پیوند دوستی افراد همجنس هم در حالت عادی (گذشته از ۳-5 ٪جمعیت که به دالیلی ژنتیکی-عصبشناختی همجنسگرا هستند) ماهیتی جنسی پیدا نمیکند. مهر جنسی تقریبا همیشه در خلوت رخ میدهد و «دونفره» و غیرنهادی است. در حالی که مهر غیرجنسی تقریبا همیشه در درون نهادهای اجتماعی
2 رخ میدهد و ماهیتی شبکهای و »سه نفره« دارد و مربوط به فضای عمومی است.
گذشته از تقسیمبندی مهر به دو شکل جنسی و غیرجنسی، آن را بر اساس جایگاهش در سلسله
مراتب پیچیدگی نیز میتوان ردهبندی کرد. چنان که گفتیم مهر ممکن است در خلوتِ دونفره باقی بماند یا