مهارت - تخصص - پیشه - منزلت
اصل نقش
نهادهای هنجارساز به ازای هر شبکه از روابط و موقعیت های اجتماعی، طیفی از کارکردها را به عنوان گزینه های مناسب و هنجارین در اختیار من میگذارند.
این کارکردها هویتی اجتماعی را برای عملگرشان به همراه دارند که نقش نامیده میشود.
نقش در سطوح فراز به صورت مهارت زیستی، تخصص روانی، پیشه ی اجتماعی و منزلت فرهنگی نمود می یابد. نقش، آن قواعد و هنجارهاى رفتارى است که من در مقام عضوی از اجتماع در شرایطی تعریف شده براى اثبات شایستگى، اجرایش میکند و از این راه کارکردی اجتماعی را برآورده میسازد.
نقشها در متن اجتماعى شان به تدریج از من ها کنده مى شوند و به شکلى مناسک آمیز، در قالب هنجارها نهادینه مى گردند. در این شرایط، نقش طرز رفتار شایسته را در محیط اجتماعى تعریف مى کند.
ویژگیهاى نقش عبارتند از:
الف) نقش، پیشینى مى نماید؛ من همواره با نقشش طورى برخورد مى کند که انگار حالتى ازلى و ابدى دارد و مهمترین چیز در برش زمانى برخورد با دیگرى است.
ب) نقش حالتى حاضر و آماده دارد و از مجراى رسانه هاى عمومى و نهادهاى آموزشى و همچنین در جریان جامعه پذیرى به من منتقل مىشود.
پ) من همواره فاصله اش از نقش را حفظ مى کند و در حد ابزار بیان نقش ــ و نه تبلور خودِ نقش ــ باقى مى ماند. این امر به ویژه در مورد نقشهاى پست مصداق شدیدترى دارد.
ت) نقشها در شرایط مخدوش شدن به راهبردهاى ترمیمى و اصلاحى قراردادى و نهادینه شده اى مسلح هستند
ث) نقشها در مسیر زمان تمایل به ساده شدن دارند، خودانگاره را موزائیکى مىکنند، تخصصى مى شوند، و آدابى براى مرزبندى خود ابداع مى کنند. از سوی دیگر بر شرایط ابهام، محدودیت منابع، تکثر مراجع، یا غیرمجاز شدن بخشهایى از فضاى حالت، تمایز مى یابند و دچار دوشاخه زایى مى شوند.
ج) قوانین حاکم بر نقش ها معمولا ناهنجارند، و به همین دلیل هم بدون نقد خاصى رعایت مى شوند.
چ) اهمیت و محبوبیت یک نقش، وابسته به مقدار قلبمی است که تولید مى کند. شاخص هاى ارزیابی اهمیت یک نقش عبارتند از انسجام، دقت، کارآیى، سختى، درجه ى خودآگاهى، و سطح خودکامگى، یعنی درجه ی تعیین شدگی نقش توسط هنجارهای اجتماعی.
ح) نقشها خصلتى موزائیکى و چهل تکه دارند.
د) الگوى جایگیرى فرد در نقشهاى گوناگون تعیین کنندهى مقدار موفقیتى است که در بعد اجتماعى کسب مىکنند. شکست خوردن در ایفای نقش به اتصال انگ به من مى انجامد.
توهم همذات پنداری با نقش
- من چیزی نیست جز همان نقشی که ایفا میکند.
- از این رو باید برای حفظ پایداری و ثبات سیستمِ من، قواعد حاکم بر نقش را به دقت رعایت کرد.
تله ی دلقک
- من به نقشی که ایفا میکند فروکاسته میشود.
- گزینه های رفتاری به قواعد جاری در نقش، و معنای کردارها به محتوای اجتماعیِ نقش و کارکردِ آن منحصر میگردد.
- من حتى در غیاب معنا، از الگوى رفتارى تعیین شده توسط نقش پیروى مىکند.
- با توجه به تکثر نقشها، معمولا من میان پاره هاى گوناگونِ مسخ شده توسط نقش پاره پاره میشود.
راهبرد سیاوش
- واسازی و بازسازی نقش و بازتعریف آن به شکلی که گزینه های شخصی من را در بر بگیرد
پرسش
چه ارتباطی میان نقش و هنجارها وجود دارد؟ آیا میتوان نهادهای هنجارساز را همان نهادهای تعیین کننده ی نقشهای اجتماعی دانست؟ رابطه ی نقش و تقسیم کار اجتماعی چیست؟ هر من در حالت عادی چند نقش را بر عهده میگیرد؟ نقشهای متفاوت یک من چه اندرکنشی با هم برقرار می کنند؟
تمرین
- چه نقشی دارید؟
- عناصر و ویژگی های آن را برشمارید.
- چگونه این نقش را به دست آوردید؟ آیا
- نقشِ دلخواهتان همین است؟
- آیا قواعد حاکم بر آن را خودتان تعیین کرده اید؟
- وقتى دیگرى حضور ندارد چه نقشى را بازى مى کنید؟
- در شرایطى که هیچ کس نگاهتان نمىکند چطور؟
- فهرستى از تمام نقشهایتان تهیه کنید. ساختار و ویژگیهاى هر یک را بر اساس شاخصهایى که ارائه شده، تحلیل نمایید. آنها را بر اساس علاقه ات و درجه ى پاداش دهندگى شان مرتب سازید.
- یکى از نقشهایتان را تا هفته ى آینده بهینه نمایید.
- یکى از نقشهایى را که ناخواسته دارید، حذف کنید