تعريف منش
عنصر فرهنگی در نگرش سیستمی
- عنصر فرهنگی به مثابه یک سیستم
- حد و مرز عنصر فرهنگی با جهان پیرامون
- عنصر فرهنگی به مثابه حامل معنا
- تکثیرپذیری عنصر فرهنگی
- خطا؛ هزینه غیر قابل اجتناب همانند سازی
- تفکیک من از محیط، نتیجه عملکرد عنصر فرهنگی
سیستم پاداش، معیار درونی ارزشگذاری
نخست: شباهتهاى رفتارىِ يک عنصر فرهنگى (مثلا يک جوک) با يک سيستم زنده ى ساده (مثلا يک ويروس) چشمگير است
الف) ويروس هم مانند جوک تنها يک الگوى اطلاعاتى است كه در چارچوب مادى- انرژيايی خاصى (مولكولهاى اسيد نوكلئيک يا واجهاى زبانى) صورتبندي شده است. به عبارت ديگر، در هر دو سيستم چيرگى اطلاعات سيستم را بر ماده و انرژى و تعيين شدن پويايى سيستم توسط الگوى قرارگيرى عناصر را به خوبى شاهد هستيم.
ب) ويروس و جوک، تنها در زمينه اي ويژه رفتار سيستمىِ خاص خود (همانندسازى، جهش و گزينش طبيعى) را بروز مى دهند. جوک براى فهميده شدن و انتقال به شبكه ى عصبى مغز انسان و شبكه اي از مفاهيم و عناصر فرهنگى پيرامونى نيازمند است و ويروس چنين وضعيتى را در قبال محيط درونى ياخته هاى زنده دارد.
پ) مى توان يک ويروس را در خارج از سيستم زنده متبلور كرد و يا محتواى اطلاعاتى ژنوم آن را با كدهايى متفاوت با كدهاى ژنتيكى - مثلا با چهار نشانه ى زبانىِ A ،G ،T و C - نمايش داد. جوک را هم مى توان در خارج از مغز به اشكال مختلف ثبت كرد. متن نوشته شده عادى ترين نمودِ جوكى است كه در نظام هاي غيرعصبى رمزگذارى شده است. در اين حالت هم فكرِ متبلورشده در چارچوبى غيرنورونى كاركرد فرهنگی خود را از دست می دهد، هر چند مى تواند مانند ويروسِ منجمدي كه پس از ورود به سلول دوباره فعال مى شود در شرايط مناسب - مثلا وقتی خوانده میشود - بار ديگر فعال شده و خود را تكثير كند.
ت) جوک هم مانند ويروس، انگلِ يک سيستم بسيار پيچيده تر از خود است. جوک هم مانند ويروس توليد مثل مى كند و مى تواند از ميزبانى (بخوانيد مغزى) به ميزبان ديگر منتقل شود. هر جوكى مانند ويروس به ميزبان مستعد خود نياز دارد و مثل ويروس هر چه پيچيده تر باشد ميزبانى خاصتر و انتخابى تر را مى طلبد.
ث) ساختار اطلاعاتى جوکها هم مانند ويروسها در جريان تكثير و پراكنده شدن دگرگون مىشود و در نهايت به صورتهايى تازه تكامل مى يابد.
ج) جوکها هم مانند ويروسها بر سر حضور در ميزبان با هم رقابت مى كنند و افكارى كه از اين رقابت سربلند بيرون نيايند مانند انگل هاى ناموفق منقرض مى شوند.
دوم: ويروسهاى رايانه اي سيستم هاى تكاملى نوظهورى هستند كه با
الگويى مشابه ويروسها و جوکها تكثير می شوند. اين نرمافزارهاي كوچک
در بومهاى ويژهشان (رايانه ها) سيستمهاى تكاملى موفقى هستند.
ويروس هاى رايانه اي، در واقع، دنباله اي از ويروسهاى رايانهاي، در واقع، دنبالهاي از اطالعات رمزگذارى شده بر حافظههاى الكترونيكى هستند كه رمزِ الزم براى تكثير خود را حمل مىكنند. در آنها هم اطالعات بر ماده و انرژى - يعنى الگوى مغناطيسى شدن يا نشدنِ ديسكت - چيره است و رفتار كلى ويروس را تعيين مىكند. ويروسهاى رايانهاي هم نسبت به محرکهاى خاصى واكنش نشان مىدهند و تنها در زمينهى خاصى از نرمافزارهاى پيرامونى - مانند سيستم عاملی خاص - تكثير مىشوند. تغييرات تصادفى كدهاى دودويىِ تشكيلدهندهى ويروس هم درجريان تكثير هم در هنگام ذخيره شدن در حافظه امكان دارد، و همواره از اين راه نسخههايى جديد از ويروسها توليد میشوند. كوهن، كه كاشف ويروسهاى رايانهاي است و آنها را با نامِ آشناى ويروس معرفی كرده، كتابی دربارهي مقايسهى ويروسهاى رايانهاي و زيستى نوشته و در آن از شباهت و حتى همسانى رفتار اين دو نوع ويروس 120 سخن گفته است . سوم: چند سال پيش به دليل اهميت يافتنِ بيمارى جنون گاوى )BSE) بحثی داغ در مورد مولكولهاي مولد اين بيماري درگرفت. اين مولكول 121 خوانده میشوند. اين 122 به ردهاي از پروتئينها تعلق دارد كه پريون مولكولها توسط ژنى به نام PrPc در پستانداران رمزگذاري مىشوند، اما دو شكل ساختارى دارند. يكى از اين دو شكل با بدن سازگار است و بيمارىزا نيست. اما شكل پايدار ديگرِ اين مولكول در سلولهاي عصبی رسوب كرده و آنان را نابود میكند. نكتهى جالب اين كه برخورد پروتئينهاى طبيعی با آنهايی كه شكل فضايى بيماريزا دارند، به تغيير شكل مولكولهاى طبيعى میانجامد؛ يعنی، اطالعات ساختارى مربوط به بيمارىزايى از مولكولى به مولكول ديگر منتقل مىشود و اين برخوردها به تدريج منجر به رمزگذارىشده بر حافظههاى الكترونيكى هستند كه رمزِ الزم براى تكثير خود را حمل مىكنند. در آنها هم اطالعات بر ماده و انرژى - يعنى الگوى مغناطيسى شدن يا نشدنِ ديسكت - چيره است و رفتار كلى ويروس را تعيين مىكند. ويروسهاى رايانهاي هم نسبت به محرکهاى خاصى واكنش نشان مىدهند و تنها در زمينهى خاصى از نرمافزارهاى پيرامونى - مانند سيستم عاملی خاص - تكثير مىشوند. تغييرات تصادفى كدهاى دودويىِ تشكيلدهندهى ويروس هم درجريان تكثير هم در هنگام ذخيره شدن در حافظه امكان دارد، و همواره از اين راه نسخههايى جديد از ويروسها توليد میشوند. كوهن، كه كاشف ويروسهاى رايانهاي است و آنها را با نامِ آشناى ويروس معرفی كرده، كتابی دربارهي مقايسهى ويروسهاى رايانهاي و زيستى نوشته و در آن از شباهت و حتى همسانى رفتار اين دو نوع ويروس 120 سخن گفته است . سوم: چند سال پيش به دليل اهميت يافتنِ بيمارى جنون گاوى )BSE) بحثی داغ در مورد مولكولهاي مولد اين بيماري درگرفت. اين مولكول 121 خوانده میشوند. اين 122 به ردهاي از پروتئينها تعلق دارد كه پريون مولكولها توسط ژنى به نام PrPc در پستانداران رمزگذاري مىشوند، اما دو شكل ساختارى دارند. يكى از اين دو شكل با بدن سازگار است و بيمارىزا نيست. اما شكل پايدار ديگرِ اين مولكول در سلولهاي عصبی رسوب كرده و آنان را نابود میكند. نكتهى جالب اين كه برخورد پروتئينهاى طبيعی با آنهايی كه شكل فضايى بيماريزا دارند، به تغيير شكل مولكولهاى طبيعى میانجامد؛ يعنی، اطالعات ساختارى مربوط به بيمارىزايى از مولكولى به مولكول ديگر منتقل مىشود و اين برخوردها به تدريج منجر به