بافتشناسى منش

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

«واضح است كه عقل و هوش با هر جسمى نمى تواند همزيستى داشته باشد. درخت نمى تواند در اثير زندگى كند، يا ابرها در درياى نمک. همانطور كه ماهى نمى تواند در مزرعه زندگى كند و خون در سنگ جارى نمى شود، وجود و نمو هر چيزى را مكانى مشخص و معين است. »

لوكرسيوس

رويكرد بافت شناسانه به منشها، به آن معناست كه ساختار و كاركردشان را در سطوح گوناگونِ نظام چهارلايه اي فراز تحليل كنيم. براى سادگى بيشتر، هر يک از اين سطوح را به طور جداگانه مورد بررسى قرارمى دهيم.

سطح زيستشناختى

بندبازی بر لبه تیز جبرانگاری

آیا منش یک انگل است؟

منش مصداق همزیستی/هم یاری

ارتباط منش ها با دستگاه عصبی

انواع حافظه حافظه پنهان

حافظه ى آشكار حافظه ى آشكار، همان است كه در سطح خودآگاه فهميده مى شود و در قالب نظام هاي نشانگانی- معنايی صورتبندي مى شود. اين حافظه خود به دو بخشِ ادوارى و معنايى تقسيم مى شود، كه به ترتيب وقايع و حقايق را در خود نگه مى دارند.
حافظه ى ادوارى، دانسته هاى مربوط به زندگینامه ى فرد و ردپاى رخدادهاى تجربه شده را با بازتفسيرهاى مداوم و حذف و اضافه هاي هميشگى اش در خود جاى مى دهد.

حافظه ى معنايى، منشهاى تشكيل دهنده ى جهانبينى فرد را در بر مى گيرد. تمام منشها را مى توان به يكى از اين دو دسته تقسيم كرد. منشها يا بر چيزهايى كه در گذشته تجربه شده اند دلالت دارند، يا آنكه ارجاع هايى معنايى به عناصر جهان/ ديگرى/ من را به انجام مى رسانند. تمام آنچه در زير عنوان علم، اخلاق و زيبايى شناسى آمد به منشهاى ذخيره شده در حافظه ى معنايى مربوط مى شود.

اين دو شاخه از منشها در ارتباط نزديک با يكديگر عمل مى كنند و يكديگر را با بازخوردهاى مداومى تغذيه مى نمايند. منشهاى حافظه ى ادوارى به طور مداوم اعتبار منشهاى معنايى را تأييد يا رد مى كند، و منشهاى معنايى هم برداشت ذهنى فرد از خودش و عناصر زندگینامه اش را با باز تفسيرهاى هميشگى به روز مى كنند. اين تقسيم بندى منشها بر حسب شيوه ى حفظ شدن شان در دستگاه عصبى، نيازمند يک نكته ى تكميلى است، و آن هم چگونگى تبديل شدن اين عناصر اطلاعاتى به يكديگر است.

منشهاى ادوارى و معنايى


تبدیل متقابل منشها و منش واره ها


منش؛ سپر بلای تکاملی پ( منشها، به تعبيرى، يک سپر بلاى تكاملى هستند. سيستم جاندار، همواره درگير چالشى جدى است كه عبارت است از سازگار شدن با محيطى دگرگونشونده. جاندار براى كنار آمدن با جهان پيرامونىاش، فرصتى براى خطا كردن ندارد. به هنگام پيشبينى رفتار جهان در برش زمانىِ پيشاروى سيستم، هر اشتباهى مىتواند مرگبار باشد و به فروپاشى روندهاى خودزايندهى درونى آن بينجامد