رده بندى منشها
منشها را مى توان بر مبناى متغيرهاى حاكم بر هر يک از سه زيرواحدِ ساخت معنايى، دستور، و قالب رده بندى كرد. در اينجا رده بندى از سطح دقيقترين و ريزبينانه ترين متغيرهاى هر زيرواحد براى تفكيک كوچکترين و خردترين منشها آغاز مى شود و كار تا تعريف معيارِ دسته بندى منشهاى بزرگتر و ابرمنش ها ادامه مى يابد.
منشهاى مثبت:
كانون ارجاعشان قابل ترجمه به لذت است. يعنی با افزايش قدرت و بقا و لذت و معنا پيوند دارد. اين منش ها معمولا به رفتارى
فعال مى انجامند. حضور اين منشها گشوده شدن فضاي حالت رفتارِ حاملشان را به دنبال دارد و گزينه هاى رفتارى جديدى را در اختيار وى قرار مى دهد. بخش مهمى از منشهاى داراى قالب مثبت با قمارهايى رفتارى سر و كار دارند كه مى تواند به افزايش چشمگير لذت، يا بروز رنج بينجامد. به عبارت ديگر، بسيارى از قالب هاى مثبت تمايل به داو بستن، يا همان ريسک پذيرى، را در حاملشان افزايش مى دهند.جفتهاي متضاد معنايى رايج در اين منشها عبارتند از: برد-باخت، پيروزى-شكست، كنجكاوى-تخيل و به طور كلى پرسشهايى با اين قالب: «چگونه مى توان... را انجام داد؟»
منشهاى مربوط به بازى، كنجكاوى علمى، آفرينش هنرى، جوکها و شوخى ها، و عناصر ادبى همگى از منشهاى دارنده ى قالب مثبت هستند.
منشهاى منفی: منشهايى كه قالب منفى دارند، در كانون ارجاع معنايى شان رنج يا امور مترادف با آن در ساير سطوح فراز (مرگ، ضعف، پوچی) را دارند. اين منشها بيشتر به خطرها و تهديدهاى موجود در محيط پيرامونى سيستم مربوط مى شوند و رفتار فرد را طورى سازماندهى مى كنند كه از مخاطره پرهيز كند. به اين دليل منشهاى داراى قالب منفى معمولا با انفعال، وارد نشدن به بازيهاى داراى داوهاى كلان، وكناره گزينى از محيط همراه است. اين منشها فضاى حالت رفتار فرد را منقبض مى كنند و تعداد گزينه هاى در دسترس وى را كاهش مى دهند.
آنان به تمايزهاى معنايىِ مجاز-غيرمجاز، بيمارگونه-سالم، عاقلانه-ديوانه وار، مجرمانه-غيرمجرمانه، و شايسته-ناشايسته ارتباط دارند، يعنی متغيرهايی كه میتوانند به هنجار - ناهنجار فرو كاسته شوند. آنچه فوكو زير عنوان نهادهاى انضباطى (بيمارستان، تيمارستان و زندان) مورد كاوش قرار داده است، در واقع، پيامدهاى نهادينه شدن منشهاى داراى قالب منفى هستند. معمولا منشهاى اين رده با پرسش «چگونه مىتوان از... پرهيز كرد؟» پيوند دارند.
منشهاى مربوط به قواعد بهداشتى، تابوهاى اجتماعى، مناسک مربوط به پرهيز غذايى و جنسى، آداب معاشرت، و ممنوعيت هاى اخلاقى و حقوقى داراى قالب منفى هستند. رسمِ سبت يهوديان - كه بر مبنايش در روز شنبه هيچ كارى (حتى آشپزى) نمى كنند - يک منش داراى قالب منفى است. در مقابل يک دستور آشپزى را مى توان منشى با قالب مثبت دانست.
ب( نوع لذت - چنان كه گفتيم، سه نوع لذت را مىتوان در سطح
روانشناختى تشخيص داد. منشها را بر مبناى آن كه قالبشان به كدام
يک از اين سه نوع لذت مربوط باشد مىتوان به سه دستهى زيستى،
دروغين و راستين تقسيم كرد. ناگفته پيداست كه در هر مجموعه هر دو
نوع منشهاى داراى قالب مثبت و منفى را مىتوان يافت.
منشهاى زيستى؛ آنهايى هستند كه الگوهاى رفتارى مربوط به كنشهاى
پايهى زيستى را صورتبندي مىكنند. اين منشها، سازندهى زيربناى
مشترک و مبناى شباهتِ ميان فرهنگهاى گوناگون هستند. هشت حوزهى
عمومىِ فرهنگِ مورد نظر مرداک، همه در اين منشها ريشه دارند و با
وجود تفاوتهايى بينافرهنگى كه در ميانشان وجود دارد، محافظهكارترين
و پايدارترين منشها را در محورهاى تاريخى و جغرافيايى تشكيل مىدهند.
اين منشها از نظر محتواى اطالعاتى و نظام ارجاعى به نسبت ساده هستند
و شاخهزايى و گونهزايىشان به دليل وابستگى به زمينهاى مادى/ اقتصادى،
محدود است. منشهايى مانند منع زناى با محارم، شيوههاى تهيهى غذا و
آشپزى، قواعد پايهى بهداشت، و منشهاى مربوط به رفتار جنسىِ معطوف
به بارورى، نمونههايى از اين گروه هستند.
منشهاى دروغين؛ آنهايى هستند كه رفتارهاى منتهى به تحريک
شيميايى شبكهى لذت را راهاندازى مىكنند. اين منشها با توجه به آنچه
گذشت، تُنُکمايه، كمشاخه و به لحاظ معنايى فقير هستند. مهمترين
ريشهى اين فقر محتوايى، پيوند نخوردن لذتهاى دروغين با مرجع معنايىِ
خارجى است. لذتهاى دروغين، در واقع، نوعى اتصال كوتاه را در درون مغز
ايجاد مىكنند و شبكهى لذت را از دسترس نظامهاي عالیترِ پردازشى كه
توليدكنندهى معنا هستند، خارج مىسازند. به همين دليل هم دست و پا
شكسته بودن ساخت ارجاعى اين منشها و كم بودن تعداد و قدرت
گونهزايىشان دور از انتظار نيست. منشهايى كه به آمادهسازى و استفاده از