جهان بینی - داستان - وجدان

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

اصل روايت

  • من نظم حاکم بر کلیت هستی را در قالب روایتی زبانی شده درک میکند که در هریک از قلمروهای زیست جهان به شکلی ویژه نوشته میشود.
  • روایتی که جهان را بازنمایی میکند و نظم چیزها و توالی رخدادهای آن را فهمیدنی میسازد، جهانبینی نام دارد. این روایتی است که مفاهیمی مانند طبیعت، خداوند، ماده و دانش تجربی را در بر میگیرد.
  • جهانبینی بر اساس حقیقت سازماندهی میشود و معیارهای شناختی بر آن حاکم هستند.
  • روایتی که دیگری را بازنمایی میکند، وجدان خوانده میشود و جایگاه من و دیگری، وظیفه و مسؤولیت هر یک در قبال دیگری، و ماهیت انسان را تعیین میکند. این روایت ماهیتی اخلاقی دارد و بر اساس نیکی سازمان مییابد.
  • روایتی که به من مربوط میشود، داستان خوانده میشود و سرگذشت و سرنوشت من را در بر میگیرد. این روایت بافتی زیبایی شناسانه دارد.



پیروی از روايت

  • روایت های سه گانه ی یادشده به عنوان حقایقی تردیدناپذیر و قطعی در نظر گرفته میشوند. در نتیجه، سه عرصه ی هستی شناسانه ی من ـ دیگری ـ جهان به متنِ سه پاره ی داستان ـ وجدان ـ جهانبینی فرو کاسته میشود.
  • در نتیجه ارتباط من و هستی قطع میشود و روایتها جایگزین ارتباط مستقیم من با هستنده ها میشود.


تله ی متن

من به متنی تبدیل میشود و نمادها و نشانگان زبانی جایگزین روندها و رخدادهای واقعیِ برسازنده اش میشود.


راهبرد سروش

  • من برای فهم هستی به روایت های سه گانه ی یاد شده نیاز دارد.
  • اما من نویسنده ی این روایت است و آن را تعیین میکند، به جای آن که توسط آن تعیین شود.


پرسش

  • سه روایت یادشده چطور به هم متصل میشوند؟
  • آیا در حالت هنجارین تعارضی میان محتوای جهانبینی، داستان و وجدان وجود دارد؟
  • معیارها و متغیرهای حاکم بر روایی و کارآیی هر یک از این روایتها چیست؟
  • آیا این معیارها با هم آشتی پذیر هستند؟


تمرین

  • ساخت اصلی سه روایت بنیادین خود را تعیین کنید و شکاف های معنایی و ناسازگاری های اصلی را در میانشان تشخیص دهید.
88.JPG