زبان، پدیده ای زیستشناختی- تکاملی

از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۷ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو
  • زبان، مشتقی از یک روند زیست شناختی است که در سایر جانوران هم به اشکالِ دیگر دیده میشود. تمام جانورانی که به شکلی از زندگی اجتماعی دست یافته اند، ابزاری برای انتقال پیام به همنوعانِ خود در اختیار دارند. این ابزارِ ارتباطی در سایر جانوران با زبان طبیعی که در انسان دیده میشود، متفاوت است.


  • نظامهای ارتباطی و شیوه های انتقال پیام و دریافت، در سایر جانوران هم به اشکالِ گوناگون وجود دارد. هر چه ساختار زندگی اجتماعیِ جانوران، پیچیده تر و اندرکنش فرد با سایر افراد همنوعاش بیشتر و مهمتر باشد نظام های ارتباطیِ پیچیده تر و گسترده تری، برای انتقال معنا در میان اعضای یک گونه، تکامل می یابد.


  • وجه مشترک این نظام ها آن است که مغزی به نسبت پیچیده باید در کار باشد تا ادراکِ خود از جهان خارج را در قالب پیامی انتقال پذیر رمزگذاری کند. این پیام از مجرای رمزگانی منتقل می شود که آن را در کل، زبان می نامیم و فردی همنوع آن را دریافت می کند.
  • این گیرنده ی پیام، خود مسلح به مغزی پیچیده است که توانایی رمزگشاییِ آن پیامِ ارسال شده را دارد.
  • به این ترتیب، پیام یا معنایی که در ذهنِ یک موجود شکل گرفته است، به ذهن همنوع اش نیز منتقل میشود.
  • ‌ بدیهی است که در این تعریف، کلیدواژه های "ذهن"، "پیام"، "معنا" و "زبان" را در اشکالی بسیار گسترده و عام در نظر گرفته ایم. وجودِ یک سخت افزارِ عصبیِ پیچیده که توانایی بازنماییِ جهان خارج و رمزگذاری در قالب علایمی قراردادی را داشته باشد، پیشفرضِ ظهور زبان است.




  • این نظام های ارتباطیِ جانوری همگی خاستگاهی تکاملی دارد؛ یعنی در مسیر زمان و در جریان انتخاب طبیعی و برای پاسخ به شرایط تنش زای بیرونی و درونیِ محیط، پدید آمده اند.
  • این نظام های ارتباطی، اگر از حدی انتزاعی تر و پیچیده تر باشد، متراکم بودنِ حجم ارتباطهای بینافردی را در یک گونه نشان میدهد و بخت بقای موجوداتی را افزایش میدهد که زندگی اجتماعی دارند.
  • چنین زبانهایی در جایگاههای مشخصی در دستگاه عصبی رمزگذاری میشوند و نظامی ژنتیکی، آن مسیرها و سیم کشیهای عصبی را برنامه ریزی میکند. دست کم در انسان، ساختارهای عصبیِ مشخصی شناسایی شده که وظیفه ی تولید و فهم زبان را به انجام میرساند. مثلا می دانیم که ناحیه ی گیجگاهی قشر مخ، به ویژه در نواحی بروکا و وِرنیکه در نیمکره ی چپ مغز برای تولیدِ زبان و پردازش اطلاعات زبانی تخصص یافته اند.
  • این در حالی است که بخشهای دیگری مانند قشر پس سری و قسمتی از قشر آهیانه ای نیز برای درک مفاهیم زبانیِ دیگر، مانند نوشتار، تخصص یافته اند.