برخال

از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۱ توسط Mehrdad.akhavan (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

تعریف

برخال (Fractal) عبارت است از ساختارى كه دو خاصيتِ ديفرانسيل‏‌ناپذيرى و خودهمانندى را دارا باشد.(کتاب سیستم های پیچیده (ص: 223-224-225-226))

نظمِ برخالى

  • روابط بين سطوح سلسله مراتب، مى‏‌تواند به نشت كردنِ روندهاى يك سطح به سطوح ديگر، يا تركيب شدن فرآيندهاى مربوط به سطوح همسايه منتهى شود. اين امر، شكلى جديد از همريختى را در سيستم‏هاى سلسله مراتبى پديد مى‏‌آورد كه نظمِ برخالى نام دارد.
  • مفهوم برخال، در دهه‌‏ى هفتاد رواج يافت. در اين مقطع بود كه رياضيدانى به نام ماندلبرو ، نشان داد كه با تكرار كردنِ پياپىِ يك تبديل بر یك معادله‏‌ى ساده، مى‏‌توان اشكال هندس‏ى غريبى را به دست آورد كه از قواعدى جالب توجه پيروى مى‏‌كنند.
  • از نظر رياضى، برخال، عبارت است از ساختارى كه دو خاصيتِ ديفرانسيل‏‌ناپذيرى و خودهمانندى را دارا باشد.
  • دیفرانسيل ناپذيرى، يعنى اين كه شكل حد و مرزهاى ساختار مورد نظر ما با محيطش، با معادلات ديفرانسيلى قابل بيان نباشد. نتيجه‏‌ى ظاهرى اين خاصيت آن است مرزهاى ساختار حالتى بريده بريده و شكسته پيدا كند، و گسسته باشد.
  • خود همانندى صفت جالبترى است. اين بدان معناست كه در سطوح متفاوتِ سلسله مراتب، الگوهاى ريختىِ مشابهى به طور منظم تكرار شوند.


متغیر/ سطح زیستی روانی اجتماعی فرهنگی
ماهیت‌فرآیندها زیست‌شناختی روانشناختی جامعه‌شناختی نمادین-‌معنایی
سیستم پایه بدن جاندار نظام‌شخصیتی نهاد اجتماعی منش‌(عنصرفرهنگی)
خاستگاه‌ شبکه‌ی‌خودارجاع مولکولی عصبی کنش متقابل نمادین زبانی
نوع‌چرخه‌های بازگشتی بیوشیمیایی شناختی/‌هیجانی اندرکنش بینافردی تبادل پیام از مجرای‌‌رسانه‌ها
سطوح سلسله مراتب درونی بسیار زیاد بسیار کم کم زیاد
روش مشاهده آزمایشگاهی درون‌کاوانه تجربی/‌‌فهمی تحلیل متن
ابعاد مکانی میکرومتر تا کیلومتر میلی‌متر تا متر سانتی‌متر تا کیلومتر کیلومتر
ابعاد زمانی هزارم‌ثانیه‌تا‌سال ثانیه تا ساعت ساعت تا‌سال سال تا قرن
جذب کننده‌ی عام مرگ/ زندگی لذت/ رنج قدرت/ ضعف معنا/ پوچی
متغیر مرکزی بقا لذت قدرت معنا
بازنمایی در سطح سوژه تن من فرامن منِ آرمانی


برخال در طبیعت

  • امروزه ما مى‏‌دانيم كه بسيارى از اشكال طبيعى خصلت برخالى دارند. شكل يك دانه‌‏ى برف، از معادله‏‌ى برخالى كه به نام سازنده‏‌اش كُخ نام گرفته تبعيت مى‏‌كند. شكل يك برگ، گل، ابر، و گل كلم (!) نمونه‏‌هايى از برخال‌هاى طبيعى هستند. اما نيازى نيست راه دورى برويم، الگوى پخش شدن رگ‌ها و عصب‌ها در عضله، و ساختار شبكه‏‌ى عصبىِ جانوران هم برخال هستند. يعنى اگر بخش كوچكى از يك ابر يا گل كلم را بزرگ كنيد، به شكلى بر مى‏‌خوريد كه شبيه يك ابر يا گل كلمِ كامل است.


  • در واقع يك دیدگاه درباره‌‏ى هندسه‏‌ى برخال‌ها آن است كه تمام اشكالِ طبيعىِ ساخته شده بر مبناى روندهاى زايشى تكرارى برخال هستند. با اين حساب، تمام هندسه‏‌ى تمام جانداران برخالى است، چرا كه با قواعدى تكرارى از واحد سلولى منفردِ اوليه‌‏اى پديد آمده‏‌اند، درست همانطور كه دانه‌‏ى برف با اتصالِ پياپىِ مولکول‌هاى آب به هسته‌‏اى مركزى رشد مى‏‌كند.



برخال در سيستم‏هاى پیچیده

  • نكته‌‏اى كه شايد به ذكر كردنش بيارزد، اين كه در سيستم‏هاى آشوبناك، جذب كننده‌‏ى پويايى سيستم، يك برخال است.
  • برخالى بودنِ جذب كننده، به معناى گسترده بودنِ خيره كننده‌‏ى دامنه‌‏ى انتخاب‌هاى سيستم است و اين همان است كه به پيش‏بينى‏‌ناپذير شدنِ رفتار اين سيستم‏‌ها مى‏‌انجامد.
  • براى تفكيك كردنِ اين جذب كننده‏‌هاى برخالى از همتاهايشان در سيستم‌‏هاى غيرآشوبناك (كه معمولاً به شكل خط يا نقطه هستند،) آنها را جذب كننده‌‏ى عجيب مى‏‌نامند.
  • خودهمانندى در برخال‌ها، شكل جديدى از تقارن را ايجاد مى‌‏كند كه تقارن مقياسى خوانده مى‌‏شود.
  • تقارن مقياسى، نوع جديدى از همريختى را هم پديد مى‌‏آورد، كه در مقياس‌هاى گوناگون، يعنى سطوح متفاوت سلسله مراتب توزيع شده است.
  • همريختىِ برخالى، يكى ديگر از پل‌هایى است كه ساختار نظام‌هاى سلسله مراتبى را هم پيوند مى‌‏دهد.