دیدگاه زروان در جنسیت
از ویکی زروان
- اگر در چارچوب نظریه ی زروان که پیشنهاد نگارنده است، دیدگاهِ تمایز دو جنس در ارتباط با زمان را ارزیابی کنیم، به این نتیجه میرسیم که به راستی زنان و مردان با زبان و زمان ارتباطی ناهمسان برقرار می کنند.
- ارتباط متفاوتِ دو جنس با این ساختارهای انضباطی، بیش از آنکه به جنسیت شان مربوط باشد به دو شیوه ی اصلی رویارویی من و زیستجهان بازمی گردد.
- چنانکه گفتیم، زیستجهان هر یک از ما به سه حوزه ی من، دیگری و جهان تقسیم میشود.
- ارتباطی که من با جهان برقرار می کند با ارتباط میانِ من و دیگری کاملا متفاوت است.
- ارتباطِ من و جهان ارتباطی است که بر مبنای دستیابی به منابع بی جان یا بیجان شونده ی محیط استوار است. من در آن هنگام که با جهان ارتباط برقرار میکند، در پی ارضای نیازها و میل هایی است که به منابعی اصلی مانند غذا و زیستگاه مربوط میشود.
- غذا جانور یا گیاهی را در بر می گیرد که توسط من کشته میشود و به مصرف خوراک میرسد. جانداری که خورده میشود، باید پیشاپیش از حریم اخلاق رانده شده باشد. اخلاق، قلمروی اندرکنش من و دیگری است، و از اینرو جانور یا گیاهِ خورده شده تنها زمانی در مقام خوراک تثبیت میشود که از مرتبه ی دیگری طرد شده باشد. این بدان معناست که گیاهِ گردآوری شده یا جانوری که شکار میشود، حتا اگر قابلیت درک لذت و رنج را هم داشته باشد، از این صفت عاری دانسته میشود تا به دیگری کمترین شباهت را بیابد. تنها در این شرایط است که اعمال خشونت بر بدنِ جاندارِ خورده شده مجاز دانسته میشود.
- از اینرو، خوراک اصولا در حوزه ی جهان گنجانده میشود و نه دیگری. مکتب ها و نگرش هایی که جانوران راهم نوعی دیگری به حساب می آورند، همان هایی هستند که با گوشتخواری مشکل دارند و آن را غیراخلاقی می پندارند و گیاهخواری را توصیه می کنند. در این بستر میتوان دریافت که چرا آدمخواری کرداری چنین نفرت انگیز پنداشته میشود. زیرا در اینجا نمیتوان بدن انسانی دیگر را به سادگی به جهان فرو کاست.