اندركنش ميان منشها: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
 
[[منشهای سرکوبگر چگونه عمل می کنند؟]]
 
[[منشهای سرکوبگر چگونه عمل می کنند؟]]
  
 +
[[سطح فرهنگى بالاترین سرعت جهش را دارد]]
  
2 .از ميان اين پنج نوع رابطهاى كه منشها مىتوانند با هم پيدا كنند،
+
[[منشهاى سانسورچى]]
ارتباط سركوبگرانه شايستهى شرح و بسط بيشترى است. منشها
+
با توجه به درهم تنيدگى پديدارهاى چهار لايه ى فراز، هر كاركردى كه بخواهد از پويايى منشها بكاهد خود نيز بايد توسط مجموعه اى از منشها نمادگذارى شود و در سطح فرهنگى بازنمايى گردد. منشهايى كه اين  كاركرد را بر عهده مى گيرند، قاعدتاً، بايد بيشتر به قطب خودكامگى در طيف همخوانی ميان منشها متمايل باشند و ارتباطى سركوبگرانه را با ساير منشها داشته باشند. اين منشها همواره با سلطه ى سياسى پيوند مى خورند و نهادهايى را در سطح اجتماعى برمى سازند كه از پيچيدگى كنش ارتباطى مى كاهد و در نتيجه پيچيدگى و پويايى در سپهر فرهنگى را نيز مهار مى نمايد. اين عناصر فرهنگى را '''منشهاى سانسورچى'''، و نهادهاى اجتماعىِ پديدآمده توسطشان را [[نهادهاى هنجارساز]] مى ناميم. منشهاى سانسورچى، آن عناصرى در فرهنگ هستند كه از پيدايش الگوهاى رفتارى
برانگيزندهى رفتار در كنشگران انسانى هستند و مديريت بخش عمدهى
+
ناهمخوان با هنجارِ آماري و از ظهور معانی دگرگونساز جلوگيرى مىكنند.
روندهاى سطح جامعشناختى را بر عهده دارند. پويايى قدرت در سطح
+
منشهاى سانسورچى، براى سركوب چند دسته از منشها تخصص
جامعهشناختى، به تركيب منشها و شيوهى اندركنش آنها در سطح  
+
يافتهاند، كه مهمترين آنها منشهايى هستند كه باعث جهش در معانى
فرهنگى بستگى دارد، و بنابراين پايدار ماندن ساخت قدرت و تعادل در
+
تنشزا مىشوند.
سازوكارهاى بازتوليدِ سلطه نيز در گرو ثابت ماندن اين تركيب خاص
+
مجموعهى منشهايى كه در يک برش زمانى در مغز يک نفر يا در كل
منشها هستند.
+
يک جامعه حضور دارند سپهرى معنايى را بر مىسازند كه ساخت روانى
سرعت جهش و تحول در سطح فرهنگى از تمام سطوح ديگر فراز
+
افراد وابسته به يک جامعه را پيكربندى مىكنند. اين زمينهى معنايى نيز
بيشتر است. در واقع، هر چه به سوى سطوح مشاهداتى خردتر پيش برويم،
+
مانند هر سيستم پيچيدهى ديگرى جذبكنندههاى خاص خود را دارد.
ضرباهنگ تغييرات را كندتر و آرامتر خواهيم يافت. بنابراين پايدارى
+
جذبكنندههاى معنايى يک فرهنگ به دو شيوه ساماندهى مىشود. برخی
سيستم اجتماعى، همواره توسط تنشى درونى تهديد مىشود كه از
+
بر اطراف سه محور علم، اخالق و هنر متمركز مىشوند، و برخی ديگر به
ناهماهنگ بودن سرعت تحوالت در سطوح گوناگون فراز ناشى مىشود.
+
مفاهيم كليدىِ مربوط به من/ ديگرى/ جهان منسوب میگردند. چنان كه
يكى از راههاى مديريت اين تحول، سوار كردن تحوالت سطوح زيرين بر  
+
پيش از اين ذكر شد، اين دو مجموعه از جذبكنندهها در سطحى باالتر و
سطوح بااليى و تالش براى هماهنگ شدن با پوياترين اليه - يعنى سطح
+
فرهنگى - است. اين راهبرد همان است كه در جوامع پساصنعتى به كار
+
گرفته مىشود و رمز توانمندى اين جوامع نيز هست. راهبرد ديگر، مقابله با
+

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۲۲

رقابت؛ جوهره تکامل


انتخاب طبیعی قابل تحویل شدن نیست

ذن محصول همزیستی دو منش متفاوت

جوک و شایعه، حاصل رابطه انگلی منشها

منشهای سرکوبگر چگونه عمل می کنند؟

سطح فرهنگى بالاترین سرعت جهش را دارد

منشهاى سانسورچى با توجه به درهم تنيدگى پديدارهاى چهار لايه ى فراز، هر كاركردى كه بخواهد از پويايى منشها بكاهد خود نيز بايد توسط مجموعه اى از منشها نمادگذارى شود و در سطح فرهنگى بازنمايى گردد. منشهايى كه اين كاركرد را بر عهده مى گيرند، قاعدتاً، بايد بيشتر به قطب خودكامگى در طيف همخوانی ميان منشها متمايل باشند و ارتباطى سركوبگرانه را با ساير منشها داشته باشند. اين منشها همواره با سلطه ى سياسى پيوند مى خورند و نهادهايى را در سطح اجتماعى برمى سازند كه از پيچيدگى كنش ارتباطى مى كاهد و در نتيجه پيچيدگى و پويايى در سپهر فرهنگى را نيز مهار مى نمايد. اين عناصر فرهنگى را منشهاى سانسورچى، و نهادهاى اجتماعىِ پديدآمده توسطشان را نهادهاى هنجارساز مى ناميم. منشهاى سانسورچى، آن عناصرى در فرهنگ هستند كه از پيدايش الگوهاى رفتارى ناهمخوان با هنجارِ آماري و از ظهور معانی دگرگونساز جلوگيرى مىكنند. منشهاى سانسورچى، براى سركوب چند دسته از منشها تخصص يافتهاند، كه مهمترين آنها منشهايى هستند كه باعث جهش در معانى تنشزا مىشوند. مجموعهى منشهايى كه در يک برش زمانى در مغز يک نفر يا در كل يک جامعه حضور دارند سپهرى معنايى را بر مىسازند كه ساخت روانى افراد وابسته به يک جامعه را پيكربندى مىكنند. اين زمينهى معنايى نيز مانند هر سيستم پيچيدهى ديگرى جذبكنندههاى خاص خود را دارد. جذبكنندههاى معنايى يک فرهنگ به دو شيوه ساماندهى مىشود. برخی بر اطراف سه محور علم، اخالق و هنر متمركز مىشوند، و برخی ديگر به مفاهيم كليدىِ مربوط به من/ ديگرى/ جهان منسوب میگردند. چنان كه پيش از اين ذكر شد، اين دو مجموعه از جذبكنندهها در سطحى باالتر و