اندركنش ميان منشها
- طرد رقابتى
- طرد رقابتى، عامل اصلى افزايش پيچيدگى در سيستمهاى تكاملى
- همزيستى
- رابطه انگلی
- رابطه ى سركوبگرانه
انتخاب طبیعی قابل تحویل شدن نیست
ذن محصول همزیستی دو منش متفاوت
جوک و شایعه، حاصل رابطه انگلی منشها
منشهای سرکوبگر چگونه عمل می کنند؟
سطح فرهنگى بالاترین سرعت جهش را دارد
در بيشتر جوامع، منشهاى سركوبگرِ خاصى براى پاسدارى از گرانيگاههاى معنايى تخصص يافتهاند كه آنها را تابو يا حرمت مىنامند. تابوها اشاره و بحث در مورد معانى غايى را به امرى ناشايست، خطرناک، و ناخوشايند تبديل مىكنند و به اين ترتيب شرايط ارتباطى را به شكلى تنظيم مىكنند كه قالبهاى منشهاى مربوط به اين معانى - به جز معدود مواردِ هنجارشده - كارآيى خود را از دست بدهند و از توليد قدرت/ لذت/ بقا در حامالنشان محروم شوند. اين طرد معانى تنشزا از زندگى روزانهى افراد عادى در هر دو سطح روانى و اجتماعى نمود مىيابد. سركوب منشهاى ترديدبرانگيز و شكاكانه، باعث تداوم آرامشخاطرِ ناشى از منشهاى هنجارين مىشود. اين منشهاى هنجارين، معناهايى رسمى، بىخطر براى ساخت سلطه، و پذيرفتهشده توسط عامهى مردم را به اين گرانيگاهها نسبت مىدهند. ناگفته پيداست كه اين منشهاى هنجارين، به دليل سرشت تودهايِ مخاطبشان، ساختارى ساده و معنايی كممايه دارند. پرداختن به اين معانى غايى و پروردن منشهايى كه تفاسيرى متفاوت از حالت هنجار را در موردشان ارائه دهند، در افراد به صورت تنش روانى و سردرگمى درک مىشود. اگر اين حالت روانى ناخوشايند براى مهار كردن توليد منشها در اين زمينه كافى نباشد، برچسبهايى مانند ديوانه، بيمار، تبهكار و كافر به فرد نسبت داده مىشود و به اين ترتيب منشهاى خطرناک توليدشده به دليل محروم ماندن از معيارهاى ارج و اعتبارِ جاري در جامعه، از دور رقابت حذف مىشوند. در سطح جامعهشناختى، با سانسور نهادينه و مشخصترى روبهرو هستيم. تمام چيزها، رخدادها و كاركردهايى كه با اين مفاهيم تنشزا در ارتباط هستند، بايد به شكلى در بخشهاى حاشيهاى و جداشده از باقىِ پيكر جامعه تبعيد شوند و ساماندهیشان به كارگزارانى نامرئى و مطرود محول گردد. به عنوان مثال، در جوامع امروزين تنشزا بودنِ مفهوم مرگ