كالبدشناسى منش

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو

منشها هم مثل هر سيستم همانندساز و خودزاينده ى ديگرى، در مسير تكامل خود سلسله مراتبى از پيچيدگى را در درون خود ايجاد مى كنند. يكى از راه هاى دستيابى به دركى دقيقتر از مفهوم منش و عناصر سازنده ى آن، بررسى همين سطوح پياپىِ سلسله مراتب است؛ سطوحى كه از برهم نهاده شدنشان ساخت پيازگونه ى منش پديد مىآيد.

نمادها، خرد ترین واحد حمل معنا

كنش متقابل نمادين لومان

مغز؛ پیچیده ترین چیز شناخته شده در هستی

آغازگاه زایش منشها

ابرمنش

انعطاف پذیر ابر منشها

حوزه های کلان ابرمنشها

تاثیرات متقابل منشها بر بخت تکثیر یکدیگر

زبان؛ معیار تفکیک سیستم های فرهنگی

سرمش؛ قالب و چارچوب شناختی

رویکرد سیستمی به نظریه اطلاعات

اطلاعات دستوری و ساختاری

ارزش ؛ معنا

ارزش و معنا در منشها

جهش

جهش و اطلاعات ساختاری و دستوری

نیمه عمر منش

ساختار کمینه ای منش و انواع آن

متغییر های تعیین کننده ترمیب ساخت معنایی

تثلیث غربی

من؛ محور شکست جهان به درون و بیرون

فروکاست جهان با هدف ساده سازی


علم ؛ اخلاق

«من» پيچيده ترين رابطه را با خودش برقرار میكند. قانونى در سيبرنتيک هست كه بر مبناي آن شناخت كامل يک سيستم، تنها، توسط سيستمى ممكن است كه از موضوع شناسايى پيچيدهتر باشد. به اين ترتيب، عدم قطعيتى بنيادين در شناخت «من» از «من» وجود دارد. قدرت شناسايى من، هنگامى كه خودِ »من« موضوع قرار مىگيرد، كمينه مىشود. به اين ترتيب، همواره ابهامى در مورد معيار اعتبار گزارههاى منسوب به »من« وجود دارد. تنها محور درونىاى كه مىتواند به عنوان مبناى شكستن تقارن ميان رخدادها مورد استفاده قرار گيرد و به عنوان دستاويزى براى پيكربندى شناخت »من« از »من« به كار گرفته شود، روندهاي جاري در سطح روانی است كه با محوريت لذت سازماندهی میشوند. اين محور شبكهاي فراگير - ولى ابهامآميز- از معانى را در اطراف خود گرد آورده است كه روى هم رفته نظام زيبايىشناختى فرد را تشكيل مىدهند. مجموعهاي از گرايشها، كه معموالً تا سطح گزاره صورتبندي نمىشوند، بر محور شكست تقارن ميان زشت/ زيبا سازمان يافتهاند و قلمرويى از شناخت را تعيين مىكنند كه زيبايىشناسى نام گرفته است. به اين ترتيب، در مدل ما هگل و كانت در ميانهى چهارراهى كه لذت پاسبان آن است به هم مىرسن