اندركنش ميان منشها
- طرد رقابتى
- طرد رقابتى، عامل اصلى افزايش پيچيدگى در سيستمهاى تكاملى
- همزيستى
- رابطه انگلی
- رابطه ى سركوبگرانه
انتخاب طبیعی قابل تحویل شدن نیست
ذن محصول همزیستی دو منش متفاوت
جوک و شایعه، حاصل رابطه انگلی منشها
منشهای سرکوبگر چگونه عمل می کنند؟
سطح فرهنگى بالاترین سرعت جهش را دارد
منشهاى سانسورچى با توجه به درهم تنيدگى پديدارهاى چهار لايه ى فراز، هر كاركردى كه بخواهد از پويايى منشها بكاهد خود نيز بايد توسط مجموعه اى از منشها نمادگذارى شود و در سطح فرهنگى بازنمايى گردد. منشهايى كه اين كاركرد را بر عهده مى گيرند، قاعدتاً، بايد بيشتر به قطب خودكامگى در طيف همخوانی ميان منشها متمايل باشند و ارتباطى سركوبگرانه را با ساير منشها داشته باشند. اين منشها همواره با سلطه ى سياسى پيوند مى خورند و نهادهايى را در سطح اجتماعى برمى سازند كه از پيچيدگى كنش ارتباطى مى كاهد و در نتيجه پيچيدگى و پويايى در سپهر فرهنگى را نيز مهار مى نمايد. اين عناصر فرهنگى را منشهاى سانسورچى، و نهادهاى اجتماعىِ پديدآمده توسطشان را نهادهاى هنجارساز مى ناميم. منشهاى سانسورچى، آن عناصرى در فرهنگ هستند كه از پيدايش الگوهاى رفتارى ناهمخوان با هنجارِ آماري و از ظهور معانی دگرگونساز جلوگيرى مىكنند. منشهاى سانسورچى، براى سركوب چند دسته از منشها تخصص يافتهاند، كه مهمترين آنها منشهايى هستند كه باعث جهش در معانى تنشزا مىشوند. مجموعهى منشهايى كه در يک برش زمانى در مغز يک نفر يا در كل يک جامعه حضور دارند سپهرى معنايى را بر مىسازند كه ساخت روانى افراد وابسته به يک جامعه را پيكربندى مىكنند. اين زمينهى معنايى نيز مانند هر سيستم پيچيدهى ديگرى جذبكنندههاى خاص خود را دارد. جذبكنندههاى معنايى يک فرهنگ به دو شيوه ساماندهى مىشود. برخی بر اطراف سه محور علم، اخالق و هنر متمركز مىشوند، و برخی ديگر به مفاهيم كليدىِ مربوط به من/ ديگرى/ جهان منسوب میگردند. چنان كه پيش از اين ذكر شد، اين دو مجموعه از جذبكنندهها در سطحى باالتر و