كالبدشناسى منش
منشها هم مثل هر سيستم همانندساز و خودزاينده ى ديگرى، در مسير تكامل خود سلسله مراتبى از پيچيدگى را در درون خود ايجاد مى كنند. يكى از راه هاى دستيابى به دركى دقيقتر از مفهوم منش و عناصر سازنده ى آن، بررسى همين سطوح پياپىِ سلسله مراتب است؛ سطوحى كه از برهم نهاده شدنشان ساخت پيازگونه ى منش پديد مىآيد.
نمادها، خرد ترین واحد حمل معنا
مغز؛ پیچیده ترین چیز شناخته شده در هستی
تاثیرات متقابل منشها بر بخت تکثیر یکدیگر
زبان؛ معیار تفکیک سیستم های فرهنگی
رویکرد سیستمی به نظریه اطلاعات
جهش و اطلاعات ساختاری و دستوری
ساختار کمینه ای منش و انواع آن
حاال اين خبر را در نظر بگيريد: »دانشمندان موفق شدهاند با استفاده از چربى كبد گاوهاى بومى مريخ، دارويى براى زخم معده درست كنند«. آنچه اين منش را بىربط، نادرست، و حتى مضحک مىسازد، تازگى يكى پديدههاى مورد ارجاع آن )گاوهاى بومى مريخ(، و تكرار نشدن آن در ساير منشهاست. اگر در متنها، درسنامهها، و فيلمهاى علمى ما مطالبى مفصل در مورد گاوهاى بومى مريخ ذكر شده بود و از ارتباط ضمنى آنها با زخم معده سخن رفته بود، اين منش چنين ناهمخوان جلوه نمىكرد. ت( بارورى منش؛ كه با دو متغير تعريف مىشود: سرعت تكثير منش، و توانايى پايدارى نسخههاى جهشيافته. هر چه منش نسخههاى بيشترى از خود را در واحد زمان تكثير كند و مقاومتش در برابر جهش باالتر باشد، احتمال اين كه نسخههايى از آن در مغزِ فرد خاصى از يک جامعه حضور داشته باشد، بيشتر خواهد شد. بيشتر بودن تعداد نسخههاى همانندسازِ همدودمان، امكان حضور منشهاى جهشيافتهى موفق از آن رده را هم در سپهر فرهنگى افزايش مىدهد. اين شاخهشاخه شدن منشهاى تكثيرشده و تقسيم شدنشان به منشهاى جهشيافتهى جديد و پايدار را میتوان با 163 وامگيرى از اصطالحى زيستشناختى گونهزايى ناميد. پس سرعت تكثير و توانايى گونهزايى با هم نسبت مستقيم دارند. چنان كه پيش از اين گذشت، بارورى منش با پيچيدگى ساخت مفهومى آن نسبت مستقيم دارد، و هر چه غناى مفهومى و محتواى اطالعاتى منش بيشتر باشد، در برابر جهش مقاومتر - و بنابراين بارورتر – است. 6 .دستور سه نوع دارد و هر يک از آنها شاخصها و متغيرهاى خاص خود را دارد. پيش از پرداختن به اين سه رده از دستور، بايد پيشينهى اين بحث را مرور كرد. كانت معتقد بود كه تمام معناهاى موجود در تمدن بشرى را مىتوان در