ترس - دلیری: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(اصل ترس)
 
(۱۴ ویرایش میانی توسط ۲ کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
==='''اصل ترس'''===  
 
==='''اصل ترس'''===  
 
عدم [[تمامیت - ناتمامیت|تمامیتِ]] ناشى از [[تنش]]، در قالب ترس در درون [[آشکارگی-بازنمایی|سیستم عاطفی ـ هیجانی]] [[بازنمایی]] مى شود.  
 
عدم [[تمامیت - ناتمامیت|تمامیتِ]] ناشى از [[تنش]]، در قالب ترس در درون [[آشکارگی-بازنمایی|سیستم عاطفی ـ هیجانی]] [[بازنمایی]] مى شود.  
چهار شکل از ترس وجود دارد: دلهره، نگرانى، اضطراب و دغدغه.
+
<br />
 +
چهار شکل از ترس وجود دارد: '''دلهره'''، '''نگرانى'''، '''اضطراب''' و '''دغدغه'''.<br />
 +
 
 
این چهار شکل از ترس، همگى به امر مبهمى به نام '''خطر''' اشاره دارند و بر مبناى اهمیت، معنا، خاستگاه، شکلِ ارجاع و احتمالِ بروز از هم تفکیک مى شوند.  
 
این چهار شکل از ترس، همگى به امر مبهمى به نام '''خطر''' اشاره دارند و بر مبناى اهمیت، معنا، خاستگاه، شکلِ ارجاع و احتمالِ بروز از هم تفکیک مى شوند.  
 
<br />
 
<br />
:'''اهمیت'''، میزان [[قلبم]] کاهش یافته در اثر تنش را نشان مى دهد.
+
<br />
 
+
:'''معنا'''، به اختلالِ ناشى از تنش در نظام بازنمایى و آشکارگی [[دستگاه شناسنده]] اشاره دارد
+
+
'''خاستگاه''' تنش را به [[من ـ دیگری - جهان|من، دیگرى یا جهان]] منسوب مى کند.
+
 
+
'''احتمال'''، نشانگر چشماندازِ آمارىِ وقوع خطر ــ یعنى احتمالِ کاهش قلبم در آینده ــ است.
+
 
+
عدم تمامیتِ بازنمایى شده در قالبِ ترس، خود شکلى از [[حضور- غیاب|غیاب]] است. <br />
+
  
 +
: '''الف)‌ اهمیت'''، میزان [[قلبم]] کاهش یافته در اثر [[تنش]] را نشان مى دهد.
 +
<br />
 +
:''' ب)‌ معنا'''، به اختلالِ ناشى از تنش در نظام [[آشکارگی-بازنمایی|بازنمایى و آشکارگی]] [[دستگاه شناسنده]] اشاره دارد
 +
<br />
 +
:''' ج)‌ خاستگاه''' تنش را به [[من ـ دیگری - جهان|من، دیگرى یا جهان]] منسوب مى کند.
 +
<br />
 +
:'''د)‌ احتمال'''، نشانگر چشماندازِ آمارىِ وقوع خطر ــ یعنى احتمالِ کاهش قلبم در آینده ــ است.
 +
<br />
 +
<br />
 +
<br />
 +
عدم [[تمامیتِ]] [[بازنمایى]] شده در قالبِ ترس، خود شکلى از [[حضور- غیاب|غیاب]] است. <br />
 +
<br />
 +
<br />
 
غیاب هاى اصلىِ پیشاروى من عبارتند از  
 
غیاب هاى اصلىِ پیشاروى من عبارتند از  
* [[زندگی - مرگ|مرگ]]،
+
* [[زندگی - مرگ|مرگ]]
 
* [[کشمکش - همکاری|بی اعتمادی]]   
 
* [[کشمکش - همکاری|بی اعتمادی]]   
 
* [[نظم- آشفتگی|آشوب]]  
 
* [[نظم- آشفتگی|آشوب]]  
 +
<br />
 +
<br />
 +
اینهابه ترتیب به این موارد منجر می شوند:
 +
* ناتمامیتِ ناشی از [[کمال - جاودانگی|ناپایداری]] و شکنندگیِ '''[[من]]''' 
 +
* ناتمامیتِ برخاسته از عدم [[قطعیت - قاطعیت|قطعیت]] در بازی های [[برنده - بازنده|برنده ـ برنده]] در '''[[دیگری]]'''، 
 +
* ناتمامیتِ نهفته در [[سامان - آشوب|بی قانونی]] و [[نامفهوم بودن]] روندهای حاکم بر '''[[جهان]]'''
 +
<br />
 +
<br />
 +
<br />
 +
ترس، به خاطرِ تمرکزش بر زمان [[آینده]]، باعث ریشه کنى [[ناتمامیت]] از [[اکنون]] مى شود و بنابراین بختِ [[چیرگی - غلبه|چیرگى]] بر آن را از بین مى برد. در نتیجه باعث [[کنش - عمل|انفعال کنشگر]] مى شود، و موضوع خود ــ عدم تمامیت ــ را به خاطراتِ گذشته یا آرزوهای آینده پیوند مىزند.
 +
<br />
 +
<br />
 +
واکنش معمول در برابر ترس، پناه بردن به خاطرات خوشایند (واکنش گذشته محور) یا خیالبافى (واکنش آینده محور) است. در هر دو حال عدم تمامیت به دلیل تحقق نیافتنِ [[کنش]]ی که باید در اکنون انجام گیرد، تداوم مى یابد
 +
<br />
 +
<br />
 +
همگام با پیچیده تر شدن نظام هاى فرهنگى، تنوع و گستره ى معنایىِ «تنش/ ترس»ها افزایش مى یابد.
 +
<br />
 +
<br />
 +
بسط [[فضاى حالت]] تنشها از چرخه ى زیر ناشی میشود:
 
<br />
 
<br />
  
اینهابه ترتیب به ناتمامیتِ ناشی از [کمال - جاودانگی|ناپایداری] و شکنندگیِ من ، ناتمامیتِ برخاسته از عدم قطعیت در بازیهای [برنده - بازنده|برنده ـ برنده]] در [[دیگری]]، و ناتمامیتِ نهفته در [[سامان - آشوب|بی قانونی]] و نامفهوم بودن روندهای حاکم بر جهان ناشی میشود. <br />
+
: «انباشت [[اطلاعات]] درباره ى غیابها ←←← پیچیده تر شدن فنون پیشگیرى و [[چیرگى]] بر تنشها ←←← [[رمزگذارى]] [[تنش]] هاى نو»
 
+
<br />
ترس، به خاطرِ تمرکزش بر زمان آینده، باعث ریشه کنى ناتمامیت از اکنون مى شود و بنابراین بختِ [[چیرگی - غلبه|چیرگى]] بر آن را از بین مى برد. در نتیجه باعث انفعال کنشگر مى شود، و موضوع خود ــ عدم تمامیت ــ را به خاطراتِ گذشته یا آرزوهای آینده پیوند مىزند.
+
 
<br />
 
<br />
واکنش معمول در برابر ترس، پناه بردن به خاطرات خوشایند (واکنش گذشته محور) یا خیالبافى (واکنش آینده محور) است. در هر دو حال عدم تمامیت به دلیل تحقق نیافتنِ کنشی که باید در اکنون انجام گیرد، تداوم مى یابد
 
  
همگام با پیچیده تر شدن نظام هاى فرهنگى، تنوع و گستره ى معنایىِ «تنش/ ترس»ها افزایش مى یابد.
+
* ترس یکی از عواطف و احساساتی است که بر [[دستگاه انتخابگر]] اثر میگذارد.
بسط فضاى حالت تنشها از چرخه ى زیر ناشی میشود:
+
* سیستم عواطف [[جفت متضاد معنایی|جفتهای متضاد]] دیگری مانند [[عقلانیت - عواطف|شادمانی ـ غم]]؛ ؛ ؛ [[عقلانیت - عواطف|خشم ـ شکیبایی]]؛‌ ؛ ؛ [[عقلانیت - عواطف|شگفتی ـ خوگیری]]؛‌؛ ؛  [[مهر - کین]] را داراست که به همین ترتیب بر تصمیم گیری های من تأثیر می گذارند.
«انباشت [[اطلاعات]] درباره ى غیابها ←←← پیچیده تر شدن فنون پیشگیرى و چیرگى بر تنشها ←←← رمزگذارى تنشهاى نو»<br />
+
 
 +
 
 +
 
 +
==='''توهمِ غیاب امر ترسناک'''===
 +
* ترس امرى شرم آور، غیرقابل کنترل و حاشیه اى است. 
 +
* [[تنشِ]] ترسآور امرى دوردست، جسته وگریخته و پرهیبت است که بر مبناى قواعدى عادلانه، جبرى و از پیش تعیین شده حادث مى شود. 
 +
* در نتیجه، میتوان با انکارِ [[غیابِ]] نهفته در هسته ی مرکزی ترس، آن را از میان برد.
 +
 
 +
 
 +
 
 +
==='''[[تله]] ی [[چَشماگ]]'''===
 +
* انکار کردنِ غیابها، امکانِ شناسایىِ دقیق ماهیت تنشها و بنابراین [[سازگاری]] با آن را از میان مى برد. 
 +
* به دلیل از میان رفتنِ گرانیگاهِ معنایىِ صدور تنشها، مبارزه با آنها نیز معنازدایى شده است. 
 +
* در نتیجه همگام با پیچیده تر شدن نظام فرهنگى، '''دلیری''' ــ به معنای درآویختن مستقیم با غیابِ ترسناک ــ دشوارتر و نامحتمل تر میشود.  
 +
 
 +
 
 +
==='''[[راهبرد]] [[اسفنديار]]'''===
 +
: رویارویی مستقیم با [[تنش]] و موضوع [[غیاب]]، حتی اگر در شرایطی مخاطره انگیز انجام پذیرد، امکانی است برای بازآفرینیِ دلیری، که محور [[میدان - هنگامه - آوردگاه|جنگ]] ــ یعنی لبه ی زایش [[معنا]] در من ــ محسوب میشود.
 +
 
 +
 
 +
==='''پرسش'''===
 +
* سازوکارهای عصبشناختیِ پشتیبان ترس چه هستند؟
 +
* چرا و چگونه موضوع ترس در [[سطح اجتماعی]] تعمیم مییابد و [[دوشاخه‌زايى‌|شاخه شاخه]] میشود؟
 +
* آیا میتوان ترسهای روزمره را پوششی [[رمزگذاری]] شده و دروغین دانست که ترسهایی راستین و بنیادین را در زیر برچسب های خود پنهان میکنند؟
 +
* بختِ یک انسان عادی برای لمسِ روزانه ی ترسهای ناشی از [[تنش عادی - تنش بنیادین|تنشهای بنیادین]] ــ مرگ، بی اعتمادی، آشوب ــ چقدر است؟
  
ترس یکی از عواطف و احساساتی است که بر [[دستگاه انتخابگر]] اثر میگذارد. سیستم عواطف [[جفت متضاد معنایی|جفتهای متضاد]] دیگری مانند [[عقلانیت - عواطف|شادمانی ـ غم]]، [[عقلانیت - عواطف|خشم ـ شکیبایی]]، [[عقلانیت - عواطف|شگفتی ـ خوگیری]]، [[مهر - کین]] را داراست
 
که به همین ترتیب بر تصمیم گیریهای من تأثیر می گذارند.
 
  
===توهمِ غیاب امر ترسناک===  
+
==='''تمرین'''===
ترس امرى شرمآور، غیرقابل کنترل و حاشیهاى است. تنشِ ترسآور امرى
+
* از چه مى ترسید؟
دوردست، جستهوگریخته و پرهیبت است که بر مبناى قواعدى عادالنه، جبرى و از پیش تعیینشده حادث
+
* سه تا از ترسناکترین چیزهایى را که مىشناسید فهرست کنید.  
مىشود. در نتیجه، میتوان با انکارِ غیابِ نهفته در هستهی مرکزی ترس، آن را از میان برد.
+
* چگونه براى چیرگى بر آنها از پناه بردن به گذشته یا آینده سود مى بردهاید؟
 تلهی چَشماگ: انکار کردنِ غیابها، امکانِ شناسایىِ دقیق ماهیت تنشها و بنابراین سازگارى با آن را
+
* کل [[فضاى حالت]] ترسهایتان را ترسیم کنید و جایگیرى موضوع هاى ترسِ گوناگونِ خود را بر این فضا از هم تفکیک نمایید.  
از میان مىبرد. به دلیل از میان رفتنِ گرانیگاهِ معنایىِ صدور تنشها، مبارزه با آنها نیز معنازدایى شده است. در
+
* محتواى چهار عنصرِ دلهره، اضطراب، نگرانى و دغدغه تان را در هفته ى گذشته مشخص کنید و فهرستى از موضوع آنها تهیه نمایید.  
نتیجه همگام با پیچیدهتر شدن نظام فرهنگى، دلیری ــ به معنای درآویختن مستقیم با غیابِ ترسناک ــ
+
* بیشتر مقیم کدام بخش از فضاى حالت ترس هستید؟
دشوارتر و نامحتملتر میشود.
+
[[File:63.JPG|center]]
 راهبرد اسفنديار: رویارویی مستقیم با تنش و موضوع غیاب، حتی اگر در شرایطی مخاطرهانگیز انجام
+
پذیرد، امکانی است برای بازآفرینیِ دلیری، که محور جنگ ــ یعنی لبهی زایش معنا در من ــ محسوب
+
میشود.
+
Z سازوکارهای عصبشناختیِ پشتیبان ترس چه هستند؟ چرا و چگونه موضوع ترس در سطح اجتماعی
+
تعمیم مییابد و شاخه شاخه میشود؟ آیا میتوان ترسهای روزمره را پوششی رمزگذاری شده و دروغین
+
دانست که ترسهایی راستین و بنیادین را در زیر برچسبهای خود پنهان میکنند؟ بختِ یک انسان عادی
+
برای لمسِ روزانهی ترسهای ناشی از تنشهای بنیادین ــ مرگ، بیاعتمادی، آشوب ــ چقدر است؟
+
O از چه مىترسید؟ سه تا از ترسناکترین چیزهایى را که مىشناسید فهرست کنید. چگونه براى چیرگى  
+
بر آنها از پناه بردن به گذشته یا آینده سود مىبردهاید؟ کل فضاى حالت ترسهایتان را ترسیم کنید و  
+
جایگیرى موضوعهاى ترسِ گوناگونِ خود را بر این فضا از هم تفکیک نمایید. محتواى چهار عنصرِ دلهره،  
+
اضطراب، نگرانى و دغدغهتان را در هفتهى گذشته مشخص کنید و فهرستى از موضوع آنها تهیه نمایید. بیشتر
+
مقیم کدام بخش از فضاى حالت ترس هستید؟
+

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۰۰

اصل ترس

عدم تمامیتِ ناشى از تنش، در قالب ترس در درون سیستم عاطفی ـ هیجانی بازنمایی مى شود.
چهار شکل از ترس وجود دارد: دلهره، نگرانى، اضطراب و دغدغه.

این چهار شکل از ترس، همگى به امر مبهمى به نام خطر اشاره دارند و بر مبناى اهمیت، معنا، خاستگاه، شکلِ ارجاع و احتمالِ بروز از هم تفکیک مى شوند.

الف)‌ اهمیت، میزان قلبم کاهش یافته در اثر تنش را نشان مى دهد.


ب)‌ معنا، به اختلالِ ناشى از تنش در نظام بازنمایى و آشکارگی دستگاه شناسنده اشاره دارد


ج)‌ خاستگاه تنش را به من، دیگرى یا جهان منسوب مى کند.


د)‌ احتمال، نشانگر چشماندازِ آمارىِ وقوع خطر ــ یعنى احتمالِ کاهش قلبم در آینده ــ است.




عدم تمامیتِ بازنمایى شده در قالبِ ترس، خود شکلى از غیاب است.


غیاب هاى اصلىِ پیشاروى من عبارتند از



اینهابه ترتیب به این موارد منجر می شوند:




ترس، به خاطرِ تمرکزش بر زمان آینده، باعث ریشه کنى ناتمامیت از اکنون مى شود و بنابراین بختِ چیرگى بر آن را از بین مى برد. در نتیجه باعث انفعال کنشگر مى شود، و موضوع خود ــ عدم تمامیت ــ را به خاطراتِ گذشته یا آرزوهای آینده پیوند مىزند.

واکنش معمول در برابر ترس، پناه بردن به خاطرات خوشایند (واکنش گذشته محور) یا خیالبافى (واکنش آینده محور) است. در هر دو حال عدم تمامیت به دلیل تحقق نیافتنِ کنشی که باید در اکنون انجام گیرد، تداوم مى یابد

همگام با پیچیده تر شدن نظام هاى فرهنگى، تنوع و گستره ى معنایىِ «تنش/ ترس»ها افزایش مى یابد.

بسط فضاى حالت تنشها از چرخه ى زیر ناشی میشود:

«انباشت اطلاعات درباره ى غیابها ←←← پیچیده تر شدن فنون پیشگیرى و چیرگى بر تنشها ←←← رمزگذارى تنش هاى نو»




توهمِ غیاب امر ترسناک

  • ترس امرى شرم آور، غیرقابل کنترل و حاشیه اى است.
  • تنشِ ترسآور امرى دوردست، جسته وگریخته و پرهیبت است که بر مبناى قواعدى عادلانه، جبرى و از پیش تعیین شده حادث مى شود.
  • در نتیجه، میتوان با انکارِ غیابِ نهفته در هسته ی مرکزی ترس، آن را از میان برد.


تله ی چَشماگ

  • انکار کردنِ غیابها، امکانِ شناسایىِ دقیق ماهیت تنشها و بنابراین سازگاری با آن را از میان مى برد.
  • به دلیل از میان رفتنِ گرانیگاهِ معنایىِ صدور تنشها، مبارزه با آنها نیز معنازدایى شده است.
  • در نتیجه همگام با پیچیده تر شدن نظام فرهنگى، دلیری ــ به معنای درآویختن مستقیم با غیابِ ترسناک ــ دشوارتر و نامحتمل تر میشود.


راهبرد اسفنديار

رویارویی مستقیم با تنش و موضوع غیاب، حتی اگر در شرایطی مخاطره انگیز انجام پذیرد، امکانی است برای بازآفرینیِ دلیری، که محور جنگ ــ یعنی لبه ی زایش معنا در من ــ محسوب میشود.


پرسش

  • سازوکارهای عصبشناختیِ پشتیبان ترس چه هستند؟
  • چرا و چگونه موضوع ترس در سطح اجتماعی تعمیم مییابد و شاخه شاخه میشود؟
  • آیا میتوان ترسهای روزمره را پوششی رمزگذاری شده و دروغین دانست که ترسهایی راستین و بنیادین را در زیر برچسب های خود پنهان میکنند؟
  • بختِ یک انسان عادی برای لمسِ روزانه ی ترسهای ناشی از تنشهای بنیادین ــ مرگ، بی اعتمادی، آشوب ــ چقدر است؟


تمرین

  • از چه مى ترسید؟
  • سه تا از ترسناکترین چیزهایى را که مىشناسید فهرست کنید.
  • چگونه براى چیرگى بر آنها از پناه بردن به گذشته یا آینده سود مى بردهاید؟
  • کل فضاى حالت ترسهایتان را ترسیم کنید و جایگیرى موضوع هاى ترسِ گوناگونِ خود را بر این فضا از هم تفکیک نمایید.
  • محتواى چهار عنصرِ دلهره، اضطراب، نگرانى و دغدغه تان را در هفته ى گذشته مشخص کنید و فهرستى از موضوع آنها تهیه نمایید.
  • بیشتر مقیم کدام بخش از فضاى حالت ترس هستید؟
63.JPG