هنجار - ناهنجار: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(اصل هنجارشدگی)
سطر ۱: سطر ۱:
 
==='''اصل هنجارشدگی'''===  
 
==='''اصل هنجارشدگی'''===  
توزیع پاداش در نظام اجتماعى، و تنظیم الگوى ارضاى نیازها در شبکه ى ارتباطات انسانى، نیاز به قالبى همافزا در [[سطح اجتماعى]] دارد که '''هنجار''' نامیده مى شود.  
+
* توزیع پاداش در نظام اجتماعى، و تنظیم الگوى ارضاى [[نیاز]]ها در شبکه ى ارتباطات انسانى، نیاز به قالبى همافزا در [[سطح اجتماعى]] دارد که '''هنجار''' نامیده مى شود.  
هنجار، الگویى از رفتار [[تکرارى]] و تقلیدى است که در یک جامعه بیشترین توزیع آمارى را داشته باشد.  
+
* هنجار، الگویى از رفتار [[تکرارى]] و تقلیدى است که در یک جامعه بیشترین توزیع آمارى را داشته باشد.  
عناصر روانى [[ناخودآگاه]]، آنگاه که به رفتارى نظاممند بینجامند، هسته ى مرکزى هنجارهاى اجتماعى را برمى سازند.  
+
* عناصر روانى [[ناخودآگاه]]، آنگاه که به رفتارى نظاممند بینجامند، هسته ى مرکزى هنجارهاى اجتماعى را برمى سازند.  
انتخاب زاینده ى [[تنشى بنیادین]] است، چون هر انتخابى با تغییر دادن [[فضاى حالت]] [[سیستم]] در آینده مى تواند منتهى به چروکیدگى [[فضاى حالت]] [[لذت]] شود.  
+
* انتخاب زاینده ى [[تنشى بنیادین]] است، چون هر انتخابى با تغییر دادن [[فضاى حالت]] [[سیستم]] در آینده مى تواند منتهى به چروکیدگى [[فضاى حالت]] [[لذت]] شود.  
هنگام رویارویى با هر [[تنش]]، تعداد [[خطراهه]] هاى انتخاب پذیر در برابر من به قدرى زیاد است که باعث سردرگمى و گیجى من مى شود، و در نتیجه من نمى تواند شرایط را به خوبى [[بازنمایى]]، صورتبندی و تحلیل نماید.  
+
* هنگام رویارویى با هر [[تنش]]، تعداد [[خطراهه]] هاى انتخاب پذیر در برابر من به قدرى زیاد است که باعث سردرگمى و گیجى من مى شود، و در نتیجه من نمى تواند شرایط را به خوبى [[بازنمایى]]، صورتبندی و تحلیل نماید.  
از آنجا که من باید این صورتبندی ها را با [[دیگرى]] در میان گذارد و از آن در برابر انتخابهاى مورد نظر دیگرى دفاع کند، با هر انتخاب در برابر دیگرى دچار [[تنش]] مى شود.  
+
* از آنجا که من باید این صورتبندی ها را با [[دیگرى]] در میان گذارد و از آن در برابر انتخابهاى مورد نظر دیگرى دفاع کند، با هر انتخاب در برابر دیگرى دچار [[تنش]] مى شود.  
در نتیجه، معمولا من در انتخاب کردن تردید مى کند و با [[عمل]] (و نه [[کنش]]) نسبت به موقعیت واکنش نشان مى دهد. این امر به [[شکسته شدن تقارن]] رفتارى [[سیستم]] توسط متغیرهاى خارجى و رفتارِ به ظاهر کاتوره اىِ من مى انجامد.  
+
* در نتیجه، معمولا من در انتخاب کردن تردید مى کند و با [[عمل]] (و نه [[کنش]]) نسبت به موقعیت واکنش نشان مى دهد. این امر به [[شکسته شدن تقارن]] رفتارى [[سیستم]] توسط متغیرهاى خارجى و رفتارِ به ظاهر کاتوره اىِ من مى انجامد.  
من براى غلبه بر این [[تنش]]، ترجیح مى دهد با دامنه ى کوچکترى از گزینه ها دست و پنجه نرم کند و دستورِ کارهایى روشن و ساده را براى [[شکست تقارن]] رفتارى اش به کار بگیرد.
+
* من براى غلبه بر این [[تنش]]، ترجیح مى دهد با دامنه ى کوچکترى از گزینه ها دست و پنجه نرم کند و دستورِ کارهایى روشن و ساده را براى [[شکست تقارن]] رفتارى اش به کار بگیرد.
هنجار، شیوه ای است براى مدیریت نیازهاى اعضاى جامعه، از راهِ تبدیل کردنِ اهداف و خواست هاى متنوعشان، به مجموعه اى تکرارى، شرطى شده و ساده شده از انتظارها و چشمداشتها. کنش هاى خودمختار، من محور و بنابراین پیشبینى ناپذیرِ افراد جامعه زیر تأثیر هنجار به عمل هایى آموخته شده، [[تکرارى]] و آشنا تبدیل مىشوند.  
+
* هنجار، شیوه ای است براى مدیریت نیازهاى اعضاى جامعه، از راهِ تبدیل کردنِ اهداف و خواست هاى متنوعشان، به مجموعه اى تکرارى، شرطى شده و ساده شده از انتظارها و چشمداشتها. کنش هاى خودمختار، من محور و بنابراین پیشبینى ناپذیرِ افراد جامعه زیر تأثیر هنجار به عمل هایى آموخته شده، [[تکرارى]] و آشنا تبدیل مىشوند.  
به این ترتیب، هنجارها از تداخل رفتارهاى پاداش جویانه ى وابستگان به یک جامعه و اختلالهاى ناشى از آن جلوگیرى مى کنند.
+
* به این ترتیب، هنجارها از تداخل رفتارهاى پاداش جویانه ى وابستگان به یک جامعه و اختلالهاى ناشى از آن جلوگیرى مى کنند.
هنجارها، تنها محدودکننده ى [[فضاى حالت]] رفتار نیستند، بلکه نقش شان تنظیم این فضاست.  
+
* هنجارها، تنها محدودکننده ى [[فضاى حالت]] رفتار نیستند، بلکه نقش شان تنظیم این فضاست.  
الگوهاى از پیش تعیین شدهى پاسخگویى به شرایط تنشآمیز، به عبور از مسیرهاى رشدى به ظاهر همسان و امن مى انجامد.  
+
* الگوهاى از پیش تعیین شدهى پاسخگویى به شرایط تنشآمیز، به عبور از مسیرهاى رشدى به ظاهر همسان و امن مى انجامد.  
این مسیرهاى تکرارى، در واقع با هم تفاوت دارند و در سطح فردى بهینه نیستند. بلکه تنها حد متوسطى از پایدارى را براى بقاى من فراهم مى کنند.  
+
* این مسیرهاى تکرارى، در واقع با هم تفاوت دارند و در سطح فردى بهینه نیستند. بلکه تنها حد متوسطى از پایدارى را براى بقاى من فراهم مى کنند.  
پاسخ مشابه به تنشهاى نامشابهِ منتهى به رشد، از سویى سیستم [[خودانگاره]] را از بسط یافتن در فضاى حالت ویژه اش باز مى دارد و آن را در دامنه ى خاصى که میانگین کل افراد جامعه است، محدود مى سازد، و از سوى دیگر روندهاى اجتماعىِ نیل به این حد متوسط را تضمین مى کند.
+
* پاسخ مشابه به تنشهاى نامشابهِ منتهى به رشد، از سویى سیستم [[خودانگاره]] را از بسط یافتن در فضاى حالت ویژه اش باز مى دارد و آن را در دامنه ى خاصى که میانگین کل افراد جامعه است، محدود مى سازد، و از سوى دیگر روندهاى اجتماعىِ نیل به این حد متوسط را تضمین مى کند.
هنجارها از راهِ کاستنِ تنش بین افراد، پایدارى جامعه را افزایش مى دهد.  
+
* هنجارها از راهِ کاستنِ تنش بین افراد، پایدارى جامعه را افزایش مى دهد.
 +
 
<br />
 
<br />
  
سطر ۲۴: سطر ۲۵:
 
: '''ج)''' برساختن سیستمى معنایى که حذف گزینه هاى دور از حالت آمارى را نمادگذارى، صورتبندی و توجیه نماید (نظامهاى اخلاقى، علمى و زیبایىشناسانه  
 
: '''ج)''' برساختن سیستمى معنایى که حذف گزینه هاى دور از حالت آمارى را نمادگذارى، صورتبندی و توجیه نماید (نظامهاى اخلاقى، علمى و زیبایىشناسانه  
 
: '''چ)''' پل زدن میان چهار متغیر مرکزی قلبم که در گونه ى آدمى دچار شاخه زایى شده است، و در نتیجه افزایش پایدارى روانى و اجتماعى من.
 
: '''چ)''' پل زدن میان چهار متغیر مرکزی قلبم که در گونه ى آدمى دچار شاخه زایى شده است، و در نتیجه افزایش پایدارى روانى و اجتماعى من.
 
  
 
==='''هنجارپذيری'''===  
 
==='''هنجارپذيری'''===  

نسخهٔ ‏۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۰۷

اصل هنجارشدگی

  • توزیع پاداش در نظام اجتماعى، و تنظیم الگوى ارضاى نیازها در شبکه ى ارتباطات انسانى، نیاز به قالبى همافزا در سطح اجتماعى دارد که هنجار نامیده مى شود.
  • هنجار، الگویى از رفتار تکرارى و تقلیدى است که در یک جامعه بیشترین توزیع آمارى را داشته باشد.
  • عناصر روانى ناخودآگاه، آنگاه که به رفتارى نظاممند بینجامند، هسته ى مرکزى هنجارهاى اجتماعى را برمى سازند.
  • انتخاب زاینده ى تنشى بنیادین است، چون هر انتخابى با تغییر دادن فضاى حالت سیستم در آینده مى تواند منتهى به چروکیدگى فضاى حالت لذت شود.
  • هنگام رویارویى با هر تنش، تعداد خطراهه هاى انتخاب پذیر در برابر من به قدرى زیاد است که باعث سردرگمى و گیجى من مى شود، و در نتیجه من نمى تواند شرایط را به خوبى بازنمایى، صورتبندی و تحلیل نماید.
  • از آنجا که من باید این صورتبندی ها را با دیگرى در میان گذارد و از آن در برابر انتخابهاى مورد نظر دیگرى دفاع کند، با هر انتخاب در برابر دیگرى دچار تنش مى شود.
  • در نتیجه، معمولا من در انتخاب کردن تردید مى کند و با عمل (و نه کنش) نسبت به موقعیت واکنش نشان مى دهد. این امر به شکسته شدن تقارن رفتارى سیستم توسط متغیرهاى خارجى و رفتارِ به ظاهر کاتوره اىِ من مى انجامد.
  • من براى غلبه بر این تنش، ترجیح مى دهد با دامنه ى کوچکترى از گزینه ها دست و پنجه نرم کند و دستورِ کارهایى روشن و ساده را براى شکست تقارن رفتارى اش به کار بگیرد.
  • هنجار، شیوه ای است براى مدیریت نیازهاى اعضاى جامعه، از راهِ تبدیل کردنِ اهداف و خواست هاى متنوعشان، به مجموعه اى تکرارى، شرطى شده و ساده شده از انتظارها و چشمداشتها. کنش هاى خودمختار، من محور و بنابراین پیشبینى ناپذیرِ افراد جامعه زیر تأثیر هنجار به عمل هایى آموخته شده، تکرارى و آشنا تبدیل مىشوند.
  • به این ترتیب، هنجارها از تداخل رفتارهاى پاداش جویانه ى وابستگان به یک جامعه و اختلالهاى ناشى از آن جلوگیرى مى کنند.
  • هنجارها، تنها محدودکننده ى فضاى حالت رفتار نیستند، بلکه نقش شان تنظیم این فضاست.
  • الگوهاى از پیش تعیین شدهى پاسخگویى به شرایط تنشآمیز، به عبور از مسیرهاى رشدى به ظاهر همسان و امن مى انجامد.
  • این مسیرهاى تکرارى، در واقع با هم تفاوت دارند و در سطح فردى بهینه نیستند. بلکه تنها حد متوسطى از پایدارى را براى بقاى من فراهم مى کنند.
  • پاسخ مشابه به تنشهاى نامشابهِ منتهى به رشد، از سویى سیستم خودانگاره را از بسط یافتن در فضاى حالت ویژه اش باز مى دارد و آن را در دامنه ى خاصى که میانگین کل افراد جامعه است، محدود مى سازد، و از سوى دیگر روندهاى اجتماعىِ نیل به این حد متوسط را تضمین مى کند.
  • هنجارها از راهِ کاستنِ تنش بین افراد، پایدارى جامعه را افزایش مى دهد.


کارکرد هنجارها عبارتند از:

الف) محدود کردن افق نگاه من در سطوح شناختى و اطلاعاتى، و در نتیجه محدود کردن فضاى حالت مجاز رفتارى که در دسترس من قرار دارد.
ب) تدوین قواعد شکست تقارن از راه تعیین معیارهاى هزینه و سود، و در نتیجه نمادین کردن قلبم.
پ) کاستن از فشار تنشهاى بینافردى که در دو اصلِ بقاى لذت و محدودیت منابع ریشه دارند. در نتیجه،شیوه ى توزیع منابع در سیستم اجتماعى قانونمند مى شود.
ت) ممکن ساختنِ بازى MINMAX براى بازیگران اجتماعى. به طورى که تمام اعضاى سیستم اجتماعى از سطح کمینه ى تضمین شدهاى از قلبم برخوردار شوند.
ج) برساختن سیستمى معنایى که حذف گزینه هاى دور از حالت آمارى را نمادگذارى، صورتبندی و توجیه نماید (نظامهاى اخلاقى، علمى و زیبایىشناسانه
چ) پل زدن میان چهار متغیر مرکزی قلبم که در گونه ى آدمى دچار شاخه زایى شده است، و در نتیجه افزایش پایدارى روانى و اجتماعى من.

هنجارپذيری

  • رفتارهاى هنجارین به دلیل پایدار ماندنشان در مسیر زمان لزوماً بهینه هستند.
  • معیارهاى آمارى جامعه و نمادهاى هنجارینِ رمزگذاریِ قلبم، بدیهى و بسنده هستند.
  • از این رو هنجارها بهترین شیوه ى سازماندهى رفتار در جامعه هستند.


هنجارگريزی

  • رفتارهاى هنجارین به خاطر رواج آماریشان نشانگر نادانی و حماقت توده های انسانی هستند و بدترین شیوه ی دستیابی به قلبم محسوب میشوند.
  • بنابراین باید با رفتارى انقلابى تمام هنجارها را نقض کرد، چرا که رشد تنها از راه رستن از بند هنجارها ممکن می شود.


تله ی ملکوس

  • رفتار من به خاطر پیروی از هنجارها یا مخالفت کورکورانه با آن، در نهایت توسط قواعد هنجارین تعیین میشود.
  • زنجیره ی کنشها گسسته شده و هر واحد رفتاری به عملی تبدیل میشود که زیر تأثیر قواعد محیطی تنظیم میگردد.


راهبرد جمشید

پیروى از منطق درونى سیستمِ من، و انتخاب هایى که بر مبناى معناى خودجوشِ برخاسته از من تنظیم شده اند. ترجیح کنش بر عمل، بر مبناى ادراک این نکته که هنجار ضرورت تداوم نظام اجتماعى است و اصرار در نقض هنجارها نیز نوعى تداوم هنجار است.


پرسش

  • معیارهاى هنجارینِ افزایش قلبم که در محیط اجتماعى پیرامونتان رواج دارد چه هستند؟
  • چه متغیرهایی در سطح اجتماعی تثبیت یک هنجار نو را ممکن میسازد؟
  • آیا میتوان گفت که چندین نظام هنجارین برای هر راهبرد لذتِ خاص در یک جامعه با هم رقابت می کنند


تمرین

  • سه نمونه از رفتارهاى هنجارینِ خودتان را که به نظرتان بهینه نیستند شناسایى کنید.
  • یکى از این رفتارها را بر مبناى انتخابهاى خویش بهینه سازید و آن را اجرا کنید.
  • آیا فشارى اجتماعی را براى بازگشت به هنجار حس مىکنید؟ چرا چنین است؟