كالبدشناسى منش
منشها هم مثل هر سيستم همانندساز و خودزاينده ى ديگرى، در مسير تكامل خود سلسله مراتبى از پيچيدگى را در درون خود ايجاد مى كنند. يكى از راه هاى دستيابى به دركى دقيقتر از مفهوم منش و عناصر سازنده ى آن، بررسى همين سطوح پياپىِ سلسله مراتب است؛ سطوحى كه از برهم نهاده شدنشان ساخت پيازگونه ى منش پديد مىآيد.
نمادها، خرد ترین واحد حمل معنا
مغز؛ پیچیده ترین چیز شناخته شده در هستی
تاثیرات متقابل منشها بر بخت تکثیر یکدیگر
زبان؛ معیار تفکیک سیستم های فرهنگی
رویکرد سیستمی به نظریه اطلاعات
جهش و اطلاعات ساختاری و دستوری
ساختار کمینه ای منش و انواع آن
متغییر های تعیین کننده ترمیب ساخت معنایی
من؛ محور شکست جهان به درون و بیرون
حال مى توان به شكلى دقيقتر به مفهوم دستور نگريست. دستور، چنان كه گفتيم، تغييرى رفتارى را در حامل انسانىِ منش ايجاد مىكند. اين تغيير رفتارى، با توجه به همانندساز بودن منش و ارزشى كه بايد قاعدتاً در راستاى بقاى اطالعات آن داشته باشد، به طور غيرمستقيم تكثير خودِ منش را هم ايجاب مىكند. دستور مىتواند، بر مبناى يكى از سه قلمرو يادشده، الگوى رفتارى ميزبان خود را دگرگون سازد. اگر منشِ حاوي دستور، مدعىِ بيان حقيقت در مورد جهان خارج باشد، دستور معيارهايی عقالنى و مستدل را اعمال مىكند. كسى كه چنين دستورى را اجرا مىكند، در انطباق با منطق خاص نظام دانايىاش، رفتارى عقالنى را از خود بروز مىدهد. در روزگار ما، كسى كه بر منطق درونى نظام دانايىاش آگاهى داشته باشد نگرشى نقادانه نسبت به اعتبار و صحت منش يادشده دارد و آن را با بدبينى و ترديد مىپذيرد. با وجود اين، بخش عمدهى اعضاى يک جامعه فاقد اين خودآگاهى هستند و به سادگى گزارههاى علمى را به عنوان حقايق مىپذيرند و آن را به عنوان اظهار نظر تكثير مىكنند. اگر دستور بار اخالقى داشته باشد - يعنی منشِ آن به كنش متقابل با ديگرى مربوط باشد - بسته به منطق خاصِ نظامِ اخالقى فرد، رفتارى خوب و شايسته را پديد مىآورد. كسى كه اين گزاره را تكثير مىكند، اين كار را به عنوان موضعگيرى انجام مىدهد و رفتارش در ردهى كنشهاى اصالحگرانه جاى مىگيرد. دستورى كه بار زيبايىشناختى دارد، به دليل ارجاع درونىاش، كمترين بخت را براى پذيرفته شدن توسط ديگرى داراست. چنين دستورى به