كالبدشناسى منش
منشها هم مثل هر سيستم همانندساز و خودزاينده ى ديگرى، در مسير تكامل خود سلسله مراتبى از پيچيدگى را در درون خود ايجاد مى كنند. يكى از راه هاى دستيابى به دركى دقيقتر از مفهوم منش و عناصر سازنده ى آن، بررسى همين سطوح پياپىِ سلسله مراتب است؛ سطوحى كه از برهم نهاده شدنشان ساخت پيازگونه ى منش پديد مىآيد.
نمادها، خرد ترین واحد حمل معنا
مغز؛ پیچیده ترین چیز شناخته شده در هستی
تاثیرات متقابل منشها بر بخت تکثیر یکدیگر
زبان؛ معیار تفکیک سیستم های فرهنگی
رویکرد سیستمی به نظریه اطلاعات
جهش و اطلاعات ساختاری و دستوری
ساختار کمینه ای منش و انواع آن
متغییر های تعیین کننده ترمیب ساخت معنایی
من؛ محور شکست جهان به درون و بیرون
7 .قالب، را بر حسب نوع ارجاع مفهومىِ نهفته در آن مىتوان به دو نوعِ
مثبت و منفى تقسيم كرد. قالب مثبت در راستاى بيشتر كردن قلبم )بقا/
لذت/ قدرت/ معنا( در حامل، و قالب منفى در جهت كاهش مرگ/ رنج/
ضعف/ پوچی وى عمل مىكنند. همهى قالبها كار خود را بر مبناى تغيير
در احتمال بروز رخدادهاى خوشايند يا ناخوشايند به انجام مىرسانند و
هيچ كدام قطعيتى در پيشگيرى از رنج يا القاى لذت ندارند.
هر دو شكلِ قالب را مىتوان بر مبناى اثرشان به دو گروهِ مستقيم و
نامستقيم تقسيم كرد.
قالبهاى مستقيم، بر مبناى تغيير رفتار عمل مىكنند. قالبهاى
مستقيمِ مثبت، قدرت اجتماعی يا بخت بقاى فردِ حامل منش را افزايش
مىدهند و يا معنا و لذتى را در وى القا مىكنند. از اين جملهاند منشهايى
كه انسجام تصوير ذهنى فرد از جهان، ديگرى و »من« را بيشتر مىكنند،
بازنمايى اين سه عرصه را ساماندهى مىكنند، و تنشِ ناشى از ناشناختهها
را در فرد تخفيف مىدهند. از اين روست كه آموختن به عنوان كنشى
لذتبخش رسميت يافته است. از سوى ديگر، همخوانی و همسازگارى
دستگاههاى شناختى، انسجام رفتارى فرد را در محيط بيشتر مىكند و به
اين شكل قدرت اجتماعی و بخت بقاى وى را نيز افزايش میدهد. حال اين
منشها ممكن است به كار رمزگشايى معناهاى منشهاى ديگر بيايند يا در
169 ارتباطات درونى منش مرتبهاى باالتر از فرادانايى
ها را تنظيم كنند.
در اين ميان، برخى از منشها به طور مستقيم بستههايى كوچک از
لذت را به فرد منتقل مىكنند. جوک، شوخى، و تعريف و تمجيد نمونههايى