گروه مرجع - گروه تعمیم یافته: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(اصل درونی شدنِ ديگری)
(پرسش)
 
(۳ ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۳۲: سطر ۳۲:
 
==='''توهم اولويت ديگری'''===  
 
==='''توهم اولويت ديگری'''===  
 
* دیگری عامل اصلیِ پروردن من و وارد کردنِ من به سپهر اجتماعی است، بنابراین برتری و اولویت [[فرامن]] بدیهی و چاره ناپذیر است.   
 
* دیگری عامل اصلیِ پروردن من و وارد کردنِ من به سپهر اجتماعی است، بنابراین برتری و اولویت [[فرامن]] بدیهی و چاره ناپذیر است.   
* از این رو، باید حضور و حکمرانی دیگری تعمیم یافته و موقعیت محوری و ناخودآگاه گروه مرجع را به رسمیت پذیرفت و خود را با ملزومات فرامن تطبیق داد.  
+
* از این رو، باید حضور و حکمرانی '''دیگری تعمیم یافته''' و موقعیت محوری و [[ناخودآگاه]] '''گروه مرجع''' را به رسمیت پذیرفت و خود را با ملزومات [[فرامن]] تطبیق داد.
 
+
<br />
 +
<br />
  
 
==='''[[تله]] ی [[ملکوس]]'''===  
 
==='''[[تله]] ی [[ملکوس]]'''===  
:دستیابی به قلبم تنها در شرایطى ممکن است که موازین مورد نظر والدِ درونى شده برآورده شود. در نتیجه، قواعد نگاشته شده بر فرامن گزینه هاى رفتارى من را محدود و حالت های دستیابی به قلبم را مشروط مى کند.
+
* دستیابی به [[قلبم]] تنها در شرایطى ممکن است که موازین مورد نظر والدِ درونى شده برآورده شود.  
 
+
* در نتیجه، قواعد نگاشته شده بر [[فرامن]] گزینه هاى رفتارى من را محدود و حالت های دستیابی به [[قلبم]] را مشروط مى کند.
 +
<br />
 +
<br />
  
 
==='''[[راهبرد]] [[جمشید]]'''===  
 
==='''[[راهبرد]] [[جمشید]]'''===  
:بازسازی و بازنویسی گروه مرجع بر اساس قهرمانان و [[پهلوانان]] و شخصیت های تاریخی ای که من به شکلی خودآگاه و نقادانه به عنوان سرمشق برمی گزیند، و محدود ساختنِ موقعیت دیگری تعمیم یافته در مقام عاملی برای پیش بینی رفتار دیگری و انجام برخی از تمرین های زبانی، یعنی تنها کارکرد مفیدی که از ابتدای کار داشته است.  
+
* بازسازی و بازنویسی '''گروه مرجع''' بر اساس قهرمانان و [[پهلوانان]] و شخصیت های تاریخی ای که من به شکلی [[خودآگاه]] و نقادانه به عنوان [[سرمشق]] برمی گزیند
 
+
* محدود ساختنِ موقعیت '''دیگری تعمیم یافته''' در مقام عاملی برای پیش بینی رفتار [[دیگری]] و انجام برخی از تمرین های زبانی، یعنی تنها کارکرد مفیدی که از ابتدای کار داشته است.
 +
<br />
 +
<br />
  
 
==='''پرسش'''===
 
==='''پرسش'''===
* گروه مرجع و دیگری تعمیم یافته طی چه فرآیندی در سطح روانی پدیدار می شوند؟  
+
* '''گروه مرجع''' و '''دیگری تعمیم یافته''' طی چه فرآیندی در [[سطح روانی]] پدیدار می شوند؟  
* این دو به ناخودآگاه بیشتر مربوط هستند، اما با گفتوگوی درونی که وابسته به زبان و خودآگاهی است پیوند دارند، چرا؟
+
* این دو به [[ناخودآگاه]] بیشتر مربوط هستند، اما با [[گفتوگوی درونی]] که وابسته به [[زبان]] و [[خودآگاهی]] است پیوند دارند، چرا؟
 
+
<br />
 +
<br />
  
 
==='''تمرین'''===
 
==='''تمرین'''===

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۰۲

اصل درونی شدنِ ديگری


گروه مرجع، شکلى درونى شده از والد است که معمولا از مسیری ناخودآگاه عمل می کند و تصویری از یک نقش اجتماعی و هویت گروهی را به عنوان وضعیت آرمانی به من تحمیل می کند.

  • والد، که در آغاز حضورش در کنار کودک مایه ى رفع تنش است و تداوم لذت را تضمین مى کند، به تدریج نشان مى دهد که صاحب خواستى مستقل از من است.


  • از آنجا که تا سنی خاص، خواست او تعیین کننده ى لذت من است و شرایط لذت من را تعیین مى کند، من می آموزد که شکلی غالب و برتر از دیگری مشروط کننده ی موقعیت های دستیابی به قلبم است.


  • با گذر زمان والدِ واقعی جای خود را به گروهی از دیگری های به همین ترتیب برتر پنداشته شده می دهند که همسانی با ایشان هدفِ من است.


دیگریِ تعمیم یافته، شکلی درونی شده از مفهوم عام ترِ دیگری است.

  • در واقع، این مدلی از دیگری است که در ابتدای کار، در نوزادان و کودکان، برای پیشبینیِ واکنش دیگری در برابر رفتارهای من به کار می آید.


  • اما بعدتر که من در اندرکنش با دیگری ماهر شد، این دیگریِ تعمیم یافته همچنان در ناخودآگاه باقی می ماند و به عنوان نماینده ی هنجارهای اجتماعی همچون نگهبانِ کردارهای من عمل می کند.




توهم اولويت ديگری

  • دیگری عامل اصلیِ پروردن من و وارد کردنِ من به سپهر اجتماعی است، بنابراین برتری و اولویت فرامن بدیهی و چاره ناپذیر است.
  • از این رو، باید حضور و حکمرانی دیگری تعمیم یافته و موقعیت محوری و ناخودآگاه گروه مرجع را به رسمیت پذیرفت و خود را با ملزومات فرامن تطبیق داد.



تله ی ملکوس

  • دستیابی به قلبم تنها در شرایطى ممکن است که موازین مورد نظر والدِ درونى شده برآورده شود.
  • در نتیجه، قواعد نگاشته شده بر فرامن گزینه هاى رفتارى من را محدود و حالت های دستیابی به قلبم را مشروط مى کند.



راهبرد جمشید

  • بازسازی و بازنویسی گروه مرجع بر اساس قهرمانان و پهلوانان و شخصیت های تاریخی ای که من به شکلی خودآگاه و نقادانه به عنوان سرمشق برمی گزیند
  • محدود ساختنِ موقعیت دیگری تعمیم یافته در مقام عاملی برای پیش بینی رفتار دیگری و انجام برخی از تمرین های زبانی، یعنی تنها کارکرد مفیدی که از ابتدای کار داشته است.



پرسش



تمرین

  • الگوى فرامنِ شما از روى چه کسى رونویسى شده؟
  • آیا دانش او در مورد خواست هایتان از خودتان بیشتر است؟
  • از دید او چه کارهایى خوب است؟ چرا خوب است؟ چرا معکوس این کارها بد است؟
  • چه گروه مرجعی دارید؟
  • دیگری تعمیم یافته چه کارکردی را در سیستم من تان اجرا می کند؟
71.JPG