تعريف منش: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۳۱: سطر ۳۱:
  
  
[[تعریف عنصر فرهنگی (منش)]]
+
[[تعریف عنصر فرهنگی (منش)]]<br />
با توجه به آنچه گذشت، اكنون مى توانيم تعريف خود را از عنصرفرهنگى پيشنهاد كنيم. با توجه به اين كه تعريف كنونى با [[مم]]، [[مضمون]]، و [[عادتواره]] تفاوت دارد و براي پرهيز از ابهام و اشتباه شدنِ مفاهيم با يكديگربه نامى ويژه براى آن نياز داريم. نامى كه از اين پس عنصر فرهنگى را با آن مى ناميم «منش» است؛ واژهاى كه از ريشه ى اوستايی مَينيو(Oiniam) به معناى انديشيدن گرفته شده است. اين واژه و مشتقات آن – مينو، هومن (نيکانديش) و دشمن (بدانديش) - در سه هزار سال گذشته در زبان هايايرانی كاربرد داشته است و همواره به مفهومِ عناصر مربوط به انديشه و تفكر به كار گرفته میشده است. گفتنی است، اولين كاربرد تخصصی آن در گاهانِ زرتشت – نزديک به 3200 سال پيش – ديده میشود. در اين متنبراي نخستين بار در تاريخ مدونِ تمدن، سپهر معنا – كه كمابيش با فرهنگ همسان است - از عرصه ي [[گيتی]] جدا شده و با نام [[مينو]] (يعنی انديشيده، انديشيدنی) مشخص شده است. در واقع، اين متن كهنترين سندي است كه در آن به لايهي فرهنگ همچون سطحی مستقل اشاره شده و زرتشت نخستين نظام دقيق از كليدواژگان را براي رمزگذاري آن ابداع كرده است.
+
  
  
منش، با وجود كاربرد پيوسته و سه هزار ساله اش در زبان هاي اوستايی
 
و پارسی و پهلوي و دري، امروز در زبان علمىِ فارسى رواجی به نسبت
 
محدود دارد و كاربرد عاميانه ى واژه ي منش هم تنها محدود به فارسى
 
گفتاري است. البته، برخى از مترجمان و نويسندگان فارسى زبان اين واژه را به عنوان برابرنهادى براى character و personality به كار برده اند
 
 
در هر صورت، بايد در نظر داشت كه در اين متن «منش» معنايى خاص را
 
حمل می كند. منش عنصرى معنايی است كه واحد تغييرات فرهنگى محسوب میشود.
 
 
<br />
 
<br />
  

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۳۱

مروری بر این گفتار


تعریف عنصر فرهنگى

ویژگی های عناصر فرهنگی

عنصر فرهنگی در نگرش سیستمی

  1. عنصر فرهنگی به مثابه یک سیستم
  2. حد و مرز عنصر فرهنگی با جهان پیرامون
  3. عنصر فرهنگی به مثابه حامل معنا
  4. تکثیرپذیری عنصر فرهنگی
  5. خطا؛ هزینه غیر قابل اجتناب همانند سازی
  6. تفکیک من از محیط، نتیجه عملکرد عنصر فرهنگی


سیستم پاداش، معیار درونی ارزشگذاری


چند مثال از پویایی سیستمهای تکاملی

  1. شباهت هاى رفتارىِ عنصر فرهنگى با سيستم زنده
  2. ويروس هاى رايانه اي
  3. پریونها
  4. ميمون هاى ماكاک


جهش و انتخاب طبیعی؛ شرط لازم سیستم تکاملی


تعریف عنصر فرهنگی (منش)



منش


براى اين كه تعريف منش روشنتر شود، بايد هر يک از شروط چهارگانهى يادشده به طور جداگانه مورد بررسى قرار گيرند. الف( پيش از هر چيز، منش سيستمى اطالعاتى است. اين به آن معناست كه: 1 )منش، سيستم است؛ يعنى، مىتوان در زمينهى ظهور آن - بسترى فرهنگى كه از مجموعهاي از منشها تشكيل شده - حد و مرزى تشخيص داد كه منش خاصِ مورد نظرمان را از بقيه جدا كند. اين حد و مرز، توسط دو شاخصِ درونى )معنا( و بيرونىِ )نشانگان و رمزگان( تداوم مىيابد. به سخن ديگر، همواره مىتوان تشخيص داد كه فالن معناى خاص و بهمان مجموعه از نشانهها در منشِ خاصى وجود دارد يا ندارد. اين كه حرف »غ« در شعر صداى پاى آبِ سپهرى وجود دارد يا ندارد، يا اين كه در ضربالمثلِ »با يک گل بهار نمياد« معنايى مربوط به بومشناسى گياهان گلدار نهفته است يا نه، به سادگى قابل تشخيص است. نكتهى ديگرى كه از سيستم بودن منش نتيجه مىشود، به هم پيوستگى درونى عناصر آن است. منش در واقع بستهاي نرمافزارى است كه به صورت يكجا و يكپارچه از مغزى به مغز ديگرى منتقل مىشود. 2 )منش از جنس اطالعات است؛ يعنى، عامل اصلىِ پشتيبانِ مرزبندى آن از جهان خارج شيوهى مربوط شدن عناصر درونىاش )يعنى اطالعاتش(