تعريف منش: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳۲: | سطر ۳۲: | ||
[[تعریف عنصر فرهنگی (منش)]]<br /> | [[تعریف عنصر فرهنگی (منش)]]<br /> | ||
− | |||
− | |||
− | |||
[[منش]] | [[منش]] | ||
+ | [[منش به مثابه یک سیستم اطلاعاتی]] | ||
− | + | ب( منش الگويى از فعاليت شبكهى عصبى است؛ يعنى، عميقاً در ساختار | |
− | + | زيستشناختى تفكر، و سختافزار پشتيبانِ نشانه- معنا ريشه دارد. منش را | |
− | + | تنها مىتوان در زمينهى عصبى- روانىاش تعريف كرد، و تجليات بيرونىِ آن | |
− | + | - مانند متنهاي نوشتهشده، آثار هنرى، فيلم و... - را بايد شكلى | |
− | + | متبلورشده، نمادين، و دگرديسىيافته از منش دانست. محصوالت فرهنگى، | |
− | + | كه مىتوانند در قالب فيلم، نوار، يا كتاب رمزگذارى و توليد شوند، منش | |
− | + | نيستند. چرا كه اصوالً سيستم همانندساز نيستند و پويايى خاص منشها را | |
− | + | از خود نشان نمىدهند. آنها را مىتوان به عنوان راهبردى تكاملى براى | |
− | + | تكثير يافتن منشها در نظر گرفت. اما اين امر به معناى بسط يافتن | |
− | + | دامنهى منشها تا اشياى بیجان نيست. | |
− | در | + | عينيت يک منش، به شكلى از پويايى دستگاه عصبى وابسته است، كه |
− | + | اطالعات مربوط به آن را حفظ و بازتوليد مىكند. ساختار منش، كه | |
− | + | پيچيدگى شگفتانگيز يک همانندساز را به آن مىبخشد، تنها در زمينهى | |
− | + | بسيار بغرنجِ شبكهاي عصبى مجالِ نمود مىيابد. هر محصول فرهنگى | |
− | + | ابزارى است براى تكثير منشها، ولى تكثير اين ابزارها لزوماً با بازتوليد | |
− | از | + | منشها همراه نيست. محصوالت فرهنگى، پس از فهميده شدن و جذب |
− | + | شدن در ساخت شناختىِ يک شبكهى عصبى ميزبان، منشِ مربوط به خود | |
− | از | + | را در آن شبكه توليد مىكنند، اما خودِ منش نيستند. محصوالت فرهنگى، |
+ | كاالهايى هستند كه به توليد عناصر فرهنگى منتهى مىشوند، اما از جنس | ||
+ | عناصر فرهنگى نيستند. | ||
+ | امروزه مىتوان اطالعات ژنتيكى يک ويروس را روى يک برگهى كاغذ | ||
+ | نوشت و بعد در آزمايشگاه از روى آن ويروس مورد نظر را بازتوليد كرد. | ||
+ | گمان نمىكنم كسى اطالعات نوشتهشده روى كاغذ را نوعى ويروس بداند، | ||
+ | چرا كه آن برگه تنها مجموعهاي از نشانههاى حامل اطالعات است كه براى | ||
+ | واگشايى شدن به سيستم كدگشايى پيچيدهاي نيازمند است. در واقع، آن |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۳۹
عنصر فرهنگی در نگرش سیستمی
- عنصر فرهنگی به مثابه یک سیستم
- حد و مرز عنصر فرهنگی با جهان پیرامون
- عنصر فرهنگی به مثابه حامل معنا
- تکثیرپذیری عنصر فرهنگی
- خطا؛ هزینه غیر قابل اجتناب همانند سازی
- تفکیک من از محیط، نتیجه عملکرد عنصر فرهنگی
سیستم پاداش، معیار درونی ارزشگذاری
چند مثال از پویایی سیستمهای تکاملی
جهش و انتخاب طبیعی؛ شرط لازم سیستم تکاملی
منش به مثابه یک سیستم اطلاعاتی
ب( منش الگويى از فعاليت شبكهى عصبى است؛ يعنى، عميقاً در ساختار زيستشناختى تفكر، و سختافزار پشتيبانِ نشانه- معنا ريشه دارد. منش را تنها مىتوان در زمينهى عصبى- روانىاش تعريف كرد، و تجليات بيرونىِ آن - مانند متنهاي نوشتهشده، آثار هنرى، فيلم و... - را بايد شكلى متبلورشده، نمادين، و دگرديسىيافته از منش دانست. محصوالت فرهنگى، كه مىتوانند در قالب فيلم، نوار، يا كتاب رمزگذارى و توليد شوند، منش نيستند. چرا كه اصوالً سيستم همانندساز نيستند و پويايى خاص منشها را از خود نشان نمىدهند. آنها را مىتوان به عنوان راهبردى تكاملى براى تكثير يافتن منشها در نظر گرفت. اما اين امر به معناى بسط يافتن دامنهى منشها تا اشياى بیجان نيست. عينيت يک منش، به شكلى از پويايى دستگاه عصبى وابسته است، كه اطالعات مربوط به آن را حفظ و بازتوليد مىكند. ساختار منش، كه پيچيدگى شگفتانگيز يک همانندساز را به آن مىبخشد، تنها در زمينهى بسيار بغرنجِ شبكهاي عصبى مجالِ نمود مىيابد. هر محصول فرهنگى ابزارى است براى تكثير منشها، ولى تكثير اين ابزارها لزوماً با بازتوليد منشها همراه نيست. محصوالت فرهنگى، پس از فهميده شدن و جذب شدن در ساخت شناختىِ يک شبكهى عصبى ميزبان، منشِ مربوط به خود را در آن شبكه توليد مىكنند، اما خودِ منش نيستند. محصوالت فرهنگى، كاالهايى هستند كه به توليد عناصر فرهنگى منتهى مىشوند، اما از جنس عناصر فرهنگى نيستند. امروزه مىتوان اطالعات ژنتيكى يک ويروس را روى يک برگهى كاغذ نوشت و بعد در آزمايشگاه از روى آن ويروس مورد نظر را بازتوليد كرد. گمان نمىكنم كسى اطالعات نوشتهشده روى كاغذ را نوعى ويروس بداند، چرا كه آن برگه تنها مجموعهاي از نشانههاى حامل اطالعات است كه براى واگشايى شدن به سيستم كدگشايى پيچيدهاي نيازمند است. در واقع، آن