غریزه - میل - نیاز - گرایش
از ویکی زروان
نسخهٔ تاریخ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۶ توسط Fatemeh.shahbazi (بحث | مشارکتها)
اصل خواست
- سیستمهای پایه ی شبنم (بدن، نظام شخصیتی، نهاد، منش) همیشه با تنش روبه رو هستند و همواره در امتداد محور قلبم(قدرت، لذت، بقا، معنا) تقارن رفتاری خود را می شکنند.
- یعنی همواره تمام سیستم های پایه توانایی بازنمایی شکاف میان وضعیت موجود - وضعیت مطلوب را در خود دارند و از این رو گزینه های رفتاری خود را برای بیشینه کردنِ قلبم در سطوح گوناگون فراز سازماندهی می کنند.
- به این ترتیب الگوی رفتاری بدنها بر مبنای غریزه ی حفظ بقا، انتخاب نظام های شخصیتی در راستای میل به لذت، کارکرد نهادهای اجتماعی در امتداد نیاز به قدرت، و پویایی منشها در جهت گرایش به بیشینه کردن معنا قرار دارد.
- غریزه، میل، نیاز و گرایش که در قالب تنشهای زیستی، روانی، اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی صورتبندی میشوند، نشانگر همگرایی و یکپارچگی الگوی عمومی رفتار سیستم های پایه هستند. جهت گیری عمومی سیستم من در این امتداد، خواست نامیده میشود.
بی طرفی
- ادعای این که جهتگیری پایه ی سیستمها به سمت قلبم امری نامطلوب و قابل چشمپوشی است.
- باور به این که غریزه ـ میل ـ نیاز ـ گرایش، رویکردهایی تکاملی و کارکردی نیستند، بلکه جبرهایی دست و پاگیر، پست، خطرناک و منحط هستند.
- طرد الگوی عادی و فراگیرِ شکست تقارن در سیستم های پایه، بی آن که جایگزینی نیرومند به جایش پیشنهاد شود.
تله ی زاهد
- حرکت در امتداد غریزه ـ میل ـ نیاز ـ گرایش امری شر و پست و حیوانی و نکوهیده پنداشته میشود.
- غایتی فراتر و ناهمخوان با قلبم مهم فرض میشود و در نتیجه سوگیری سیستمهای پایه ــ که در نهایت به سوی قلبم و مبتنی بر چهار جهتگیری یادشده است ــ کژدیسه و واگرا شده و با رمزگذاری افراطی پنهانکاری میشود.
- بهای انکار قلبم و جهتگیری طبیعی سیستم های پایه، با تعقیب همان متغیرها و ارضای همان جهتگیری ها، اما در سطحی ساده تر و ناکارآمدتر پرداخته میشود.
راهبرد حافظ
- پذیرفتن ارزش و اهمیت قلبم، و قبول جهتگیری عمومی سیستم های پایه به مثابه امری تکاملی و بنابراین کارآمد، بی آن که از نگاه نقادانه نسبت به ساختار و محتوای آن فروگذار شود.
- تلفیق و ترکیب تمام راهبردهای مربوط به قلبم، در یک نظام یگانه و منسجم.
پرسش
- آیا میتوان چهار متغیرِ غریزه، میل، نیاز و گرایش را روندهای شکست تقارن در چهار سطح فراز دانست؟
- آیا میتوان سازوکارهای مستقر در هر مورد را شناسایی و مدیریت کرد؟
- آیا علومی بر مبنای مدیریت این جهتگیریها پدید آمده اند؟
- هر یک از این مفاهیم به چه متغیرهایی در سطوح فراز متصل میشوند؟
تمرین
- محتوای جهتگیریهای چهارگانهی خود را در سطوح فراز شناسایی کنید و ببینید چه بخشی از آنها سنجیده و انتخاب شده است؟
- این محتوا را پالایش و بهینه سازید.