تعريف منش: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۴۴: سطر ۴۴:
  
  
 +
[[انتقال منش ها از مجاری ارتباطی]]
  
ت( آشكار است كه منشهاى رمزگذارىشده در نظامهاي نشانگانى-
 
معنايى از مجارىِ ارتباطىِ برآمده از همين سيستمها منتقل مىشوند. به
 
اين ترتيب، تكثير منشها و منتقل شدنشان از مغزى به مغز ديگر، مديون
 
مجارى ارتباطىاى است كه تبادل معنا در ميان كنشگران منفرد را
 
سازماندهى مىكنند.
 
 
ث( آخرين شرط يک منش )تغيير رفتار در فرد حامل( را بايد با چند  
 
ث( آخرين شرط يک منش )تغيير رفتار در فرد حامل( را بايد با چند  
 
تبصره همراه كرد.
 
تبصره همراه كرد.

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۰۴

مروری بر این گفتار


تعریف عنصر فرهنگى

ویژگی های عناصر فرهنگی

عنصر فرهنگی در نگرش سیستمی

  1. عنصر فرهنگی به مثابه یک سیستم
  2. حد و مرز عنصر فرهنگی با جهان پیرامون
  3. عنصر فرهنگی به مثابه حامل معنا
  4. تکثیرپذیری عنصر فرهنگی
  5. خطا؛ هزینه غیر قابل اجتناب همانند سازی
  6. تفکیک من از محیط، نتیجه عملکرد عنصر فرهنگی


سیستم پاداش، معیار درونی ارزشگذاری


چند مثال از پویایی سیستمهای تکاملی

  1. شباهت هاى رفتارىِ عنصر فرهنگى با سيستم زنده
  2. ويروس هاى رايانه اي
  3. پریونها
  4. ميمون هاى ماكاک


جهش و انتخاب طبیعی؛ شرط لازم سیستم تکاملی


تعریف عنصر فرهنگی (منش)

منش

منش به مثابه یک سیستم اطلاعاتی

منش الگويى از فعاليت شبكه ى عصبى است

دو برداشت متفاوت از منش

رمزگذاری منش در نظام های معنایی-نشانگانی


انتقال منش ها از مجاری ارتباطی

ث( آخرين شرط يک منش )تغيير رفتار در فرد حامل( را بايد با چند تبصره همراه كرد. در واقع هيچ راهى براى سنجش تأثير يک منش منفرد در رفتار يک نفر وجود ندارد. كل منشهاى حاضر در مغز يک انسان به همراه عناصر اطالعاتىِ غيرمنش - مانند برخى از حاالت روانى ناخودآگاه - سيستمى پيچيده را تشكيل مىدهند كه تعيينكنندهى بافت روانى فرد و ساخت شخصيتى اوست. به اين ترتيب، شخصيت و خلق و خوى روانى فرد در هر برش زمانى به شكلى همافزا از اندركنش منشهاى موجود در مغز وى نتيجه مىشوند. رفتار فرد محصول اين پيكرهى كالنِ روانشناختى است و ارتباطِ يک به يكى ميان يک رفتار يگانه و منشى يكتا وجود ندارد. پس چگونه مىتوان آخرين شرط را مورد وارسى قرار داد؟ مىدانيم كه يكى از تعاريف اطالعات، »عاملِ شكستن تقارن« است. تقارن در اينجا ابهام معنا مىدهد و مترادف است با هموزن بودن دو يا