سطح روانشناختى: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی زروان
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «معنا- ارزش دیدگاه قدیمی راستِ هنرمند و چپِ رياضیدان و سخنور|دیدگاه قدیمی...» ایجاد کرد)
 
سطر ۵۵: سطر ۵۵:
 
سطح خودآگاهى، به يكى از اين دو قطب تعلق دارد. اين قطب را معموالً با  
 
سطح خودآگاهى، به يكى از اين دو قطب تعلق دارد. اين قطب را معموالً با  
 
برچسبِ حالت كُما مشخص مىكنند. در انتهاى ديگر اين طيف، تفكر فعال  
 
برچسبِ حالت كُما مشخص مىكنند. در انتهاى ديگر اين طيف، تفكر فعال  
و خودآگاهانهاى را داريم كه در شرايط حل مسأله و بحث با ديگران
+
و خودآگاهانهاى را داريم كه در شرايط حل مسأله و بحث با ديگران تجربهاش مىكنيم. مكالمهى درونى تنها بخشى كوچک از طيف آگاهى را
 +
كه به قطبِ تفكر فعال نزديکتر است در بر مىگيرد. حاالتى مانند خواب،
 +
هپروت، و خلسه هم هر يک در بخشى از اين طيف جاى مىگيرند.
 +
آنچه مدتهاست شناخته شده، تأثير حالت آگاهى بر توانايى جذب و
 +
پردازش منشهاست. به عنوان مثال، تمايز بين پويايى منشها در حالت
 +
خواب و بيدارى به خوبى براى همهى ما ملموس است. مشهور است كه به
 +
هنگام خواب، غلبهى معمولِ نيمكرهى چپ مخ بر نيمكرهى راست خفيفتر
 +
مىشود و پويايى منشهاى عاطفى كه در حالت عادى در زمينهاى از انبوه
 +
منشهاى زبانى گم مىشده، مجال ظهور مىيابد. بسيارى از پژوهشگران
 +
و ناتوانى 207 محتواى هيجانى خاص روياها و حاالتى مانند ضعف محاسباتى
 +
را - كه در روياها رايجاند - نتيجهى همين به هم خوردن 208 در خواندن
 +
تعادل دو نيمكره مىدانند.
 +
همچنين مىدانيم كه در برخى از حاالت آگاهى )مانند بيهوشى، كما، و
 +
گيجىِ ناشى از بیخوابى( توانايى روانى فرد براى جذب منشهاى جديد
 +
بسيار كاهش مىيابد. همچنين اين را هم مىدانيم كه تفكر فعال و انتقادى
 +
هم از پذيرفته شدن بسيارى از منشهاى عاطفى جلوگيرى مىكند. با
 +
وجود اين، ظاهراً در بخشهايى از اين طيف - كه به نام آگاهىِ تغييريافته
 +
شهرت يافته است - استعداد مغز براى جذب و پذيرش منشهاى ورودى به
 +
، خلسهى ناشى از 209 شكلى جالب توجه باال مىرود. حالت خواب مصنوعى
 +
موسيقى ضربى و رقص، و اثر برخى از داروهاى روانگردان مىتوانند زمينه
 +
را براى پذيرش بىقيد و شرط منشها آماده سازند.
 +
در عمل هم اين حاالت در سطح كنش بينافردى به همين مقصود به
 +
كار گرفته مىشوند. استفاده از رياضت بدنى، رقصهاى طوالنىمدت همراه
 +
با موسيقى ضربى، بخشى عام و فراگير از مناسک اهليت در تمام جوامع و

نسخهٔ ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۶

معنا- ارزش

دیدگاه قدیمی؛ راستِ هنرمند و چپِ رياضیدان و سخنور

چیرگی تکاملی منش های زبانی

ارزشگذاری منشها

انواع لذت

الف)‌ لذتهاى طبيعى
ب)‌ لذت هاى راستين
ج)‌لذتهای دروغين

مقایسه لذت های دروغین و راستین

لذت های دروغین در سایر جانوران اجتماعی

منشها و انسجام روانی من

منشها و بیماریهای روانی

نقش کلیدی منشها در هستی

زمان

گفتگوی درونی

چرا گفتگوی درون در کودکی شکل گرفت و باقی ماند؟

مكتب اندركنش گرايى و گفتگوی درونی

نظریه منشها و گفتگوی درون

اگر گفتگوى درونى تنها شيوه ى تفكر نيست، چرا اين چنين در سطح روانشناختى رواج دارد؟


خودآگاهی از دیدگاه نظریه منشها


گفتگوی درونی و افزایش بخت بقای منشها


فشار تکاملی منشها،عامل توسعه ارتباطات انسانی


ج( مكالمهى درونى، با وجود سلطهاى كه در زمان بيدارى انسان دارد، تنها حالت آگاهى نيست. روانشناسان، بر مبناى الگوى پردازش اطالعات در مغز و تجربهى ذهنى فرد از آن، آگاهى را به صورت طيفى در نظر مىگيرند كه در ميان دو قطب كشيده شده است. كمترين فعاليت قشر مخ و پايينترين سطح خودآگاهى، به يكى از اين دو قطب تعلق دارد. اين قطب را معموالً با برچسبِ حالت كُما مشخص مىكنند. در انتهاى ديگر اين طيف، تفكر فعال و خودآگاهانهاى را داريم كه در شرايط حل مسأله و بحث با ديگران تجربهاش مىكنيم. مكالمهى درونى تنها بخشى كوچک از طيف آگاهى را كه به قطبِ تفكر فعال نزديکتر است در بر مىگيرد. حاالتى مانند خواب، هپروت، و خلسه هم هر يک در بخشى از اين طيف جاى مىگيرند. آنچه مدتهاست شناخته شده، تأثير حالت آگاهى بر توانايى جذب و پردازش منشهاست. به عنوان مثال، تمايز بين پويايى منشها در حالت خواب و بيدارى به خوبى براى همهى ما ملموس است. مشهور است كه به هنگام خواب، غلبهى معمولِ نيمكرهى چپ مخ بر نيمكرهى راست خفيفتر مىشود و پويايى منشهاى عاطفى كه در حالت عادى در زمينهاى از انبوه منشهاى زبانى گم مىشده، مجال ظهور مىيابد. بسيارى از پژوهشگران و ناتوانى 207 محتواى هيجانى خاص روياها و حاالتى مانند ضعف محاسباتى را - كه در روياها رايجاند - نتيجهى همين به هم خوردن 208 در خواندن تعادل دو نيمكره مىدانند. همچنين مىدانيم كه در برخى از حاالت آگاهى )مانند بيهوشى، كما، و گيجىِ ناشى از بیخوابى( توانايى روانى فرد براى جذب منشهاى جديد بسيار كاهش مىيابد. همچنين اين را هم مىدانيم كه تفكر فعال و انتقادى هم از پذيرفته شدن بسيارى از منشهاى عاطفى جلوگيرى مىكند. با وجود اين، ظاهراً در بخشهايى از اين طيف - كه به نام آگاهىِ تغييريافته شهرت يافته است - استعداد مغز براى جذب و پذيرش منشهاى ورودى به ، خلسهى ناشى از 209 شكلى جالب توجه باال مىرود. حالت خواب مصنوعى موسيقى ضربى و رقص، و اثر برخى از داروهاى روانگردان مىتوانند زمينه را براى پذيرش بىقيد و شرط منشها آماده سازند. در عمل هم اين حاالت در سطح كنش بينافردى به همين مقصود به كار گرفته مىشوند. استفاده از رياضت بدنى، رقصهاى طوالنىمدت همراه با موسيقى ضربى، بخشى عام و فراگير از مناسک اهليت در تمام جوامع و